۱۳۸۷ آبان ۶, دوشنبه
کلام آخر در مورد انتخابات آمریکا: جان مک کین انتخاب من است
متأسفانه به علت گرفتاریهای شخصی امسال مجالی برای گزارش انتخابات آمریکا بعد از دوره مقدماتی نیافتم. از قضا هفته آینده نیز در سفر خواهم بود و قادر به گزارش و جمع بندی نتایج انتخابات ایالات متحده در روز چهارم نوامبر را نخواهم داشت، به همین دلیل کلام آخر در رابطه با این انتخابات را اکنون تقدیم حضورتان می کنم و امیدوارم در آینده نزدیک باز هم بتوانم در رابطه با بررسی مسائل سیاسی ایالات متحده، ایران و خاورمیانه به طور مرتب بنویسم:
۱-انتخابات این دوره ریاست جمهوری ایالات متحده متأسفانه تبدیل به یک شوی کم ارزش سیاسی گردید که در آن بسیاری از مفاهیمی که معمولا نامزدها با آنها سنجیده می شوند --بمانند تجربه و قوه تشخیص (judgement)-- بطور کل نادیده گرفته شدند. چرایش را در فرصتی دیگر و پس از فروکش کردن همهمه انتخابات بررسی خواهم کرد.
۲- انتخابات سال ۲۰۰۸ ایالت متحده را همچنین می توان به مثابه پایان عصر روزنامه نگاری حرفه ای و منصفانه آمریکایی که در تمام دنیا سر آمد بود دانست. بطور کل رسانه های آمریکایی لیبرال هستند و در نتیجه مشاهده تمایل آنها به سوی دموکراتها امر عجیبی نبوده است، اما جانبداری چنین همه جانبه و مغرضانه اکثر رسانه ها از یکی از نامزدها (باراک اوباما) در تاریخ انتخاباتی آمریکا بی سابقه بوده است. جانبداری رسانه ها از اوباما بعضی وقتها آنقدر اعصاب خرد کننده بود که منی که عاشق روزنامه نگاری و میزگردهای سیاسی هستم قادر به تحمل خواندن مطالب بسیاری از رسانه ها یا دیدن برنامه هایشان نبودم. پوشش خبری انتخابات و شکلی که رسانه های معتبری چون نیویورک تایمز، نیوزویک، تایم، CNN و NBC و حتی آٓسوشیتد پرس به خود گرفتند و تبدیل به ماشین تبلیغاتی اوباما شدند برای ایالات متحده جای تأسف بسیار دارد.
۳-من هنوز طرفدار جان مک کین هستم و با تمام وجود امیدوارم بر خلاف آنچه نظر سنجی ها این روزها می گویند او بتواند هفته آینده با شکست اوباما رئیس چمهور بعدی ایالات متحده گردد. اما این را هم اضافه کنم که اعتقاد دارم از کنوانسیون حزب جمهوریخواه بدین طرف کمپین او بسیار ضعیف، آشفته و در مواردی ناشیانه عمل کرد. با این وجود من تجربه مک کین و judgement او در امور سیاست خارجی را بسیار برتر از اوبامایی می دانم که چه در مورد افزایش نیروها در عراق (surge) در تابستان گذشته و چه در مورد صحبت مستقیم با سیاستمداران شیادی نظیر احمدی نژاد نشان داد از سیاست خارجی و اهمیت بحرانهایی که دنیا و ایالات متحده با آنها روبروست درک درستی ندارد.
۴-هنوز هم با وجود تمام گزارشهایی که خوانده ام متوجه نشده ام که چرا جان مک کین از میان تمامی افراد شایسته ای که در حزب جمهوریخواه وجود داشت دست به انتخاب سارا پیلین زد. پیلین زن با هوش و با عرضه ای به نظر می آید و با وجود اینکه با عقاید شخصی اش در مورد مذهب و سقط جنین موافق نیستم اما مطمئنم او اگر بخواهد می تواند در آینده به سیاستمدار قابلی تبدیل گردد، اما از دید من او اکنون آماده مقام ریاست جمهوری (در صورتی که مک کین نتواند به ریاست جمهوری ادامه دهد) و حتی معاونت ریاست جمهوری نیست. از دید من تجربه، سابقه و judgement مهمترین فاکتورها برای کسی است که در صدد تصاحب قدرتمندترین مقام دنیاست. روی همین اصل من از هیلاری کلینتون و جان مک کین حمایت کرده و می کنم و با دستیابی اوباما به ابن مقام مخالفم چه را که او را بعلت بی تجربگی و judgement افتضاحش شایسته این پست نمی دانم. انتخاب پیلین به نقطه قوت مک کین یعنی تجربه صدمه جدی وارد کرد و judgement او را به طور جدی زیر سوال برد. چه بسا اگر من هم یک آمریکایی independent بودم به همین دلایل-- با وجود اینکه طرفدار اوباما نبودم-- در نهایت به اوباما و بایدن رأی می دادم.
۵- البته انتخاب جو بایدن توسط اوباما هم جای دفاع ندارد. جو بایدن و حرکات و رفتار پر از گاف او را اصلا نمی توان جدی گرفت. او دهه هاست که در سنای آمریکا بوده ولی حتی یک لایحه و یا کاری که او مغز متفکرش باشد را در کارنامه اش نمی توان یافت. اوج افتضاح بایدن را می توان در طرح او برای تجزیه عراق به سه کشور مستقل دانست که صلاحیت او را در سیاست خارجی کاملا سلب می کند. نمی دانم ترکیب اوباما، بایدن، هری رید و ننسی پلوسی در سیاست خارجی آمریکا را به کجا خواهند برد.
۶- راهیابی اوباما و بایدن به کاخ سفید البته برای کسانی که مثل من مخالف آنها هستند می تواند نکات مثبتی هم در بر داشته باشد. اگر اوباما با mandate قاطع و با حمایت اکثریت به کاخ سفید راه یابد با توچه به اینکه کنگره آمریکا نیز در اختیار دموکراتها خواهد بود و همینطور با توجه به حمایتی که او فعلا از رسانه ها گرفته تا دیگر نقاط دنیا (و حتی سازمان ملل) در پشت خود دارد دیگر بهانه ای برای انداختن بار مسئولیت به گردن این و آن و سرزنش بوش و مک کین برای هر آنچه مشکل در آمریکا و دنیاست ندارد. او تا بحال با توجه به عدم داشتن سابقه و مسئولیت اجرایی هر آنچه جولان خواسته داده و کسی هم از او حساب پس نخواسته است. اما روز پس از ۲۰ ژانویه روز دیگری است.
۷- و کلام آخر اینکه من هنوز فکر می کنم با توجه به به اینکه امسال سالی است که در آن بسیاری از رأی دهندگان پس از ۸ سال حکومت جمهوریخواهان تغییر و جهتی جدید در سیاست می خواهند هیلاری کلینتون از بسیاری جهات شایسته تصاحب ریاست جمهوری آمریکا بود. اکنون هم به قول چارلز کراتهامر ترجیح می دهم این انتخابات را ببازم تا اینکه اصول سیاسی خودم را با حمایت ناگزیر از ریاست جمهوری باراک اوباما و معاونت جو بایدن زیر پا بگذارم. البته من ایالات متحده را به مانند ایران بسیار دوست دارم و در نهایت امیدوارم در صورت پیروزی اوباما او--بر خلاف آنچه من و بسیاری دیگر فکر می کنیم-- رئیس جمهور شایسته ای برای آمریکا شود و از قبال او مردم ایران نیز در راه مبارزه و تغییر وضعیت جهنمی کنونی ایران سود بسیار برند و خاورمیانه نیز سر و سامانی گیرد.
امیدوارم.
۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه
۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه
بررسی انتخابات مقدماتی حزب دموکرات-قسمت دوم: باراک اوباما پیروزی خود را مدیون کاکسهای غیر دموکراتیک است
کاکس (caucus) یا گردهمایی چند ساعته برای رأی گیری بجای رأی گیری نفر به نفر در طول روز (primary) انتخاباتی است است که حزب خود برگزار می کند و فعالان حزب مجریان اصلی برگزاری آنها هستند، بر خلاف پرایمری که توسط ایالت برگزار می شود. تفاوت اصلی پرایمری ها و کاکسها بدین صورت است که در پرایمری ها شفافیت، برنامه ریزی و نظم بسیار بیشتری وجود دارد. در پرایمری ها حضور فیزیکی برای رأی دادن لازم نیست و کسانی هم که مشکل زبان داند طبق قانون می توانند از کمک در محل رأی گیری بهره مند شوند. پرایمری ها اصولا برای تعداد زیاد رأی دهنده طراحی می شوند و جمع کثیری از پرسنل حوزه های رأی گیری مدتها پیش از روز رأی گیری تمرین داده می شوند تا پروسه انتخاباتی بدون مشکل صورت پذیرد.
اما درست در نقطه مقابل کاکسها شفافیت و سازماندهی پرایمری ها راندارند، مشمول بودچه ایالتی یا فدرال نمی شوند و به همین دلیل از لحاظ اجرایی قوانین انتخاباتی دولت ایالتی و یا فدرال را به دقت پرایمری ها اجرا نمی گذارند. جدا از تمامی مسائل ذکر شده مهمترین مشکل کاکسها این است که در آن نظارت دقیق بر روی رأی گیری و مسئولیت پاسخگویی در قبال شمارش و گزارش آرا و همینطور رکوردی برای بازبینی تک تک آرا وجود ندارد و همین باعث می شود نتایج رأی گیری در بسیاری از کاکسها در معرض تقلب قرار گیرند.
بدلیل اینکه در کاکسها حضور فیزیکی اشخاص لازم است و راه دیگری برای رأی دادن وجود ندارد بسیاری از کسانی که به دلایل گوناگون در آن ساعات خاص قادر به رأی دادن نیستند از این پروسه جا می مانند. بدین ترتیب کاکسها باعث ریزش تعداد رأی دهنده می شود و در نتیجه به آن دسته از رأی دهندگانی که افراطی تر و از لحاظ سازماندهی هماهنگ تر هستند کمک می کند تا طرفداران نامزد مورد حمایت خود را سریعتر بسیج کنند و در یک رأی گیری دو ساعته بجای کل رأی دهندگان ایالت برنده آن ایالت را به حزب اعلام کنند. در حقیقت نامزدها در بسیاری از موارد نه بر اساس شایستگی خود که بر اساس سرعت عمل دفاتر و گروههای انتخاباتی وابسته به آنها در هماهنگ کردن طرفداران خود و رساندن آنها به محل کاکس برنده آن ایالت خاص می شوند. این مسأله اینبار گریبان هیلاری را گرفت، چه را که کاکسها بسیاری از رأی دهندگان او را که شامل افراد مسن، زنان بچه دار، رأی دهندگان لاتین و کسانی را در آن ساعت مشغول به کار هستند و نمی توانند برای آن ساعات خاص مرخصی بگیرند از رأی دادن محروم کرد.
تفاوت آمار رأی دهندگان در39 پرایمری و 13 کاکس به شکل زیر می باشد:
برای پاسخ به این سوال بهتر است نگاهی به ایالتهایی که در آن هر دو کاکس و پرایمری برگزار شد بیاندازیم:
1-در ایالت واشینگتن 245,000 نفر معادل 5.3 درصد رآی دهندگان در کاکس شرکت کردند. نتیجه نهایی: اوباما 67.5 کلینتون: 31.2. ده روز بعد 691,381 معادل 15 درصد رأی دهندگان ایالت در پرایمری شرکت کردند. نتیجه نهایی: اوباما 51.2 کلینتون 45.7. بر اساس نتایج کاکس ایالت واشینگتن اوباما 26 دلگت بیشتر از هیلاری بدست آورد در حالیکه بر اساس نتایج پرایمری او فقط 4 دلگت بیشتر بدست می آورد.
2-در ایالت تکزاس بیش از 2,800,000 نفر در پرایمری شرکت کردند. نتیجه نهایی: کلینتون 52 اوباما 48. ساعاتی بعد در کاکسهای همین ایالت بر اساس 41 درصد گزارش شده (از مضحک بودن کاکسهای ایالت تکزاس همین بس که نتایج نهایی آنها تا به امروز اعلام نشده) اوباما 56 و کلینتون 44 درصدآرا را بدست آوردند. بر اساس نتایج پرایمری کلینتون 65 دلگت و اوباما 61 دلگت تصاحب کردند، در حالیکه بر اساس نتایج ناقص کاکسهای همین ایالت اوباما 38 دلگت و کلینتون 29 دلگت از آن خود کردند. در نتیجه اوباما در تکزاس 5 دلگت بیشتر از هیلاری تصاحب کرد. آیا این واقعا نشان دهنده خواست آن نزدیک به 3 میلیونی بود که در پرایمری شرکت کردند؟
3-در ایالت نبراسکا 3.4 درصد رآی دهندگان ایالت یعنی حدود 40,000 تفر در کاکس شرکت کردند که در نتیجه اوباما با حساب 68 به 32 درصد هیلاری را شکست داد و 16 دلگت ار 24 دلگت این ایالت را بدست آورد. روز 14 ماه می نبراسکا پرایمری خود را انجام داد که در آن 94,000 رأی دهنده شرکت کردند و در نتیجه اوباما اینبار هیلاری را 49.4 به 46.6 شکست داد. اگر دلگتها بر اساس پرایمری احتساب می شد هیلاری و اوباما 24 دلگتها را به شکل مساوی تقسیم می کردند. در حقیقت پیروزی 13,700 نفری اوباما در نبراسکا برای او همان مقدار دلگت کسب کرد که پیروزی 240,000 نفری هیلاری در اوهایو.
A-کاکس آلاسکا با 8,868 رأی: برنده اوباما با اختلاف 5 دلگت
B-کاکس آیداهو با 20,535 رأی: برنده اوباما با اختلاف 12 دلگت
C-کاکس کانزاس با 36,634 رأی: برنده اوباما با اختلاف 14 دلگت
D-کاکس ایالت واشینگتن با 241,305 رأی: برنده اوباما با اختلاف 26 دلگت
در نگاه کلی 140 دلگتی که اوباما از دوازده کاکسی که برنده شد بدست آورد فقط 16 دلگت کمتر از 156 دلگتی است که هیلاری کلینتون با تلاش فراوان از ایالتهای مهمی نظیرCalifornia, Texas, Pennsylvania, Ohio, New Jersey, Massachusetts, Indiana, Tennessee, Arizona, Oklahoma, Arkansas, New Mexico, West Virginia, NewHampshire و Rhode Island بدست آورد.
39 پرایمری با 34,728,979 رأی دهنده: برنده کلینتون با 485,905 رأی و 78 دلگت
نتیجه گیری-bottomline:
ایالتهایی که هیلاری در پرایمری برد 220 رأی الکترال در انتخابات عمومی، 87 میلیون رأی دهنده واجد شرایط و 18,400,000 رأی در پرایمری دارند. 42 درصد پیروزیهای اوباما در کاکسهای ایالاتی بدست آمد که نه تنها نصف آنها از سال 1964 به دموکراتها رأی نداده اند، بلکه 70 درصد از آنان در سال 2004 به جرج بوش رأی دادند و در مجموع 73 رأی الکترال بیشتر ندارند. متأسفانه در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات سیستم انتخاباتی غیر دموکراتیک و معیوب کاکس سیستم انتخاباتی پرایمری را خنثی کرد و باعث شد تا باراک اوباما با استفاده از همین نقص در میزان دلگت از هیلاری پیش افتد و بدون بردن حتی یک ایالت مهم در نهایت توسط سوپر دلگتها بعنوان نماینده حزب دموکرات انتخاب شود آنهم در حالیکه هیلاری رأی عمومی popular vote را از آن خود کرد.
CNN, NYT, thegreenpapers.com, realclearpolitics.com & state websites
پس نوشت: سرمقاله نیویورک تایمز را درباره ایرادات سیستم انتخاباتی حزب دموکرات از جمله کاکسها اینجا بخوانید که تأییدی است بر آنچه من در این مطلب در مورد کاکسها اشاره کرده ام.
۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه
بزودی: بررسی جامع انتخابات مقدماتی حزب دموکرات
۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سهشنبه
۱۳۸۷ خرداد ۱, چهارشنبه
اوباما و ایران
برای دوستانی که نمی توانند این ویدیو را ببینید عرض کنم که در روز 18 ماه می در ایالت Oregan اوباما تهدید ایران را بسیار کوچک می شمارد و ادعا می کند چون قدرت نظامی ایران با قدرت نظامی ایالات متحده قابل مقایسه نیست ایران تهدیدی برای آمریکا به شمار نمی رود، ولی درست دو روز بعد در Montana ایران را تهدیدی بزرگ و جدی می خواند. جالبتر اینکه در مصاحبه با CNN در روز سه شنبه اوباما ادعا کرد او قصد ملاقات نه با احمدی نژاد که با قدرت اصلی تصمیم گیری در ایران (احتمالا آقا) را دارد (تصور کنید شرفیاب شدن باراک اوباما را به حضور مقام معظم رهبری و توصیه های دلسوزانه مقام عظمای ولایت به او). از روز سه شنبه به این طرف هم پشتیبانان و مشاوران او در رسانه های آمریکا همین حرف مسخره را مرتب تکرار می کنند. مشاور او سوزان رایس می گوید اوباما با فرد مناسب در رهبری ایران گفتگو خواهد کرد که این شخص الزاما احمدی نژاد نیست. بیل ریچاردسون هم می گوید حالا که گفته است ما قصد ملاقات با احمدی نژاد را داریم؟ در ایران می توان با ملاهای معتدل گفتگو کرد...
به دنیای پر از "تغییر" باراک اوباما خوش آمدید.
۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه
درباره نتایج هفته گذشته در ایندیانا و کارولینای شمالی
The voting demographics:
White male: VA 28%, N.C. 27%
In Virginia, Obama won 93% of Black Men and 85% of Black Women
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۳, جمعه
۱۳۸۷ اردیبهشت ۸, یکشنبه
چرا هیلاری کلینتون نسبت به اوباما قابلیت انتخاب شدن بیشتری دارد
به نظر می رسد با توجه به تمامی تحلیلهایی که تا بحال راجع به قابلیت انتخاب شدن (electability) هیلاری کلینتون و باراک اوباما ارائه شده، هیلاری برای تصاحب کاخ سفید از بخت بیشتری نسبت به اوباما بر خوردار باشد، حتی اگر اوباما در پایان کار از لحاظ تعداد دلگت و آرای عمومی از او اندکی پیش باشد.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در 50 ایالت و منطقه کلمبیا (واشینگتن دی سی) برگزار می شود. این پنجاه ایالت به همراه پایتخت ایالات متحده در مجموع 538 رآی الکترال (electoral vote) دارند که برنده انتخابات باید 270 عدد از آنها را از آن خود کند.
۱۳۸۷ اردیبهشت ۶, جمعه
در مورد پیروزی بزرگ هیلاری در پنسیلوانیا
به این چند نکته باید اشاره کنم که:
1- باراک اوباما در 6 هفته ای که در پنسیلوانیا چیزی حدود 12 میلیون دلار هزینه تبلیغات تلویزیونی کرد (به نسبت 3 میلیون دلاری که کلینتون هزینه کرد) در نهایت فقط توانست فاصله 20 درصدی خود با کلینتون را به 10 درصد برساند. البته او کاهش این اختلاف را علاوه بر بمباران تلویزیونی خود مدیون فرصت شش هفته ای است که باعث شد او بتواند سر فرصت با اتوبوس و قطار از کل این ایالت بازدید کند.
2- طبق ادعای یکی از هواداران و مسئولین کمپین اوباما اظهارات او در سانفرانسیسکو در رابطه با ساکنین شهرهای کوچک و مناطق روستایی پنسیلوانیا و همینطور عملکرد ضعیف او در مناظره شبکه ABC برایش بسیار گران تمام شد.
3- اوباما در ظرف 6 ماه گذشته حداقل 20 بار مناظره تلویزیونی داشته است، اما پس از گذشت این مدت هنوز در مناظره ها وحشتناک ضعیف عمل می کند. به نظر می رسد تنها هنر او در فن سخنوری خواندن سخنرانی ها از روی تله پرامپتر است.
4-طبق روال همیشه کسانی که در چند روز آخر و یا روز آخر تصمیم نهاییشان را گرفتند به نسبت دو به یک به کلینتون رأی دادند.
5-هیلاری در انتخابات پنسیلوانیا اکثریت رأی یهودیان، کاتولیکها، دارندگان اسلحه و کسانی که مرتب به کلیسا می روند را از آن خود کرد. این چهار گروه از رآی دهندگان به همراه رأی دهندگان طبقه کارگری (working class) کسانی هستند که دموکراتها برای پیروزی در پنسیلوانیا در انتخابات ریاست جمهوری به آنها نیاز مبرم دارند. دموکراتها بدون پیروزی در پنسیلوانیا، اوهایو و فلوریدا قادر به تصاحب کاخ سفید نخواهند شد.
6-طبق آخرین نظرسنجی رسموسن که امروز اعلام شد هیلاری مک کین را در پنسیلوانیا شکست خواهد داد، در صورتی که مک کین بر اوباما غلبه خواهد کرد.
7-اگر انتخابات مقدماتی حزب دموکرات به مانند مدل انتخاباتی جمهوریخواهان که در آن برنده ایالت تمامی دلگتهای ایالت را از آن خود می کند بر گزار شده بود اکنون نامزدی هیلاری قطعی شده بود و اوباما به تاریخ پیوسته بود. البته به نظر می رسد نظام حاکم فعلی حزب دموکرات ترجیح می دهد نوامبر ببازد تا اینکه نامزدی را به هیلاری بدهد، حتی اگر هیلاری برای مک کین به نسبت اوباما رقیب سرسخت تری باشد.
تمامی موارد مطرح شده البته بحثهایی است که در حال حاضر مطرح است. اما اگر اینگونه که از سخنان دنیس راس و ادمیرال مالن رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا بر می آید (مالن می گوید در آینده ای بسیار نزدیک مجبور خواهیم شد با ایران برخورد کنیم) مساله حمله آمریکا به ایران روی میز قرار گرفته باشد آنوقت با شرایطی کاملا متفاوت طرف خواهیم بود.
۱۳۸۷ فروردین ۲۸, چهارشنبه
جان مک کین: اجازه نخواهم داد ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند
در مصاحبه ای که دیروز در برنامه Hardball شبکه MSNBC انجام شد جان مک کین در پاسخ به سوال یک دانشجو و همینطور کریس متیوز مجری برنامه گفت که او اجازه نخواهد داد ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند. مک کین در صحبتهایش دو بار اشاره کرد که شکی ندارد که جاه طلبی های تهران در منطقه در راستای تحقق "رویای ایرانی ای" (Persian ambition) است که ایران سالهاست بدنبالش بوده است. او حکومت تهران را رژیمی تندرو، ستمگر و سرکوبگر توصیف کرد که در ماهیتش شکی وجود ندارد. او گفت در صورتی که ایران و فعالیتهای اتمی آن تبدیل به خطری محرز و آنی برای منافع استراتژی ایالات متحده شوند او مسلما گزینه نظامی را مد نظر قرار خواهد داد.
۱۳۸۷ فروردین ۲۳, جمعه
جنتلمن ایران جای تو نیست؛ از آنجا برو
آنچه باعث شد برایت بنویسم همین لبخند تلخی است که بر چهره ات است. راستش از همان روز اول که متوجه شدم دستیار گاس هیدینگ و دیک ادوکات بوده ای و در کره و ایالات متحده و هلند همه جور امکانات برای کار کردنت مهیاست تعجب کردم وقتی شنیدم می خواهی تمام اینها را ول کنی و به ایران برگردی و به فوتبال ایران خدمت کنی. این لحظاتی را که تو امروز با این نگاه معصومانه شاهدش بودی من و بسیاری دیگر از ابتدا می دیدیم، چه را که از این لحظات در تاریخ فوتبال ایران و در مقیاسی فراتر در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران کم نبوده اند.
افشین جان خیلی ناراحتم ولی اول از همه از دست خودت. جنتلمن پیش خودت چه فکر کی کردی؟ در این 30 سال گذشته که نه تنها فوتبال که تمامی عرصه های این مملکت به تباهی کشیده شده شما در چه دنیایی سیر می کردی؟ آیا ندیدی چه بر سر ما آمده؟ ندیدی چه بر سر این مردم و زندگیشان از جمله ورزششان آمده؟ که به تو گفت انسانی با منش و شخصیت تو که کوچکترین تناسبی با نظام حاکم و فرهنگ و آداب و اخلاق ما ندارد می تواند در آن محیط موفق شود؟ از که اطلاعات گرفتی قبل از اینکه تصمیم بگیری در ایران کار کنی؟ آیا پرسیدی بر سر مربی پیش از تو مصطفی دنیزلی چه آمد؟ می دانی او هم در فینال توسط همین بازیکنان چهارتایی شد؟
افشین عزیز نشانه ها بر روی دیوار بودند و تو یا آنها را ندیدی یا تصمیم گرفتی که آنها را نبینی. تو باید عطای این مربیگری ای را که حداقل تو یک نفر--در آن محیط کثیف فوتبال ایران-- به آن محتاج نبودی مدتها پیش به لقایش می بخشیدی نه اینکه اجازه دهی بازیکنانت در غیاب تو جلسه تشکیل دهند و به مطبوعات راجع به تو حرفهای گنده تر از دهانشان بزنند.
افشین جان مقصر تویی. مقصر تو هستی که همه اینها را دیدی و هنوز به دنبال سرمربیگری تیم ملی ایران بودی. آیا در همین مدت کوتاه که در ایران بودی ندیدی مملکت امام زمان چگونه اداره می شود؟ ندیدی فرهنگ دزدی، لمپنیزم، کلاه برداری، چاپلوسی و زورگویی چطور از دفتر شخص اول مملکت تا خانه و محل کسب و کار مردم عادی جامعه را بمانند سرطان در نوردیده و دارد ایران عزیز را از درون نابود می کند؟ خودت اذعان نکردی که داری یواش یواش به دروغ گفتن عادت می کنی؟
جنتلمن ایران جای تو نیست. حداقل ایران فعلی جای تو نیست. ایران دنیای وارونه است. هر چه بیشتر بدانی و کاربلدتر باشی و انسان تر احتمال بدبختی و آوارگیت بیشتر است. ایران سرزمین نخبه کش است. ایران سرزمینی است که هر سال هزاران تن از توانمندترین نیروهایش را دسته دسته به غربت می فرستد. در ایران برای این که وزیر و وکیل شوی احتیاجی به تحصیلات دانشگاهی، سابقه و شعور سیاسی و مهمتر از همه رأی مردم نداری. فقط کافی است دستبوس نظام و آقا بالا سرش باشی. در ایران برای مربیگری تیم ملی احتیاجی به کار کردن با گاس هیدینگ نیست. کافی است تسبیح داشته باشی و ذکر بخوانی و چاپلوسی کنی.
افشین عزیز با همه اینها برای تو بخاطر شخصیت و دستاوردهایت احترام بسیار قائلم. برای همین قبل از این که بیشتر با آبرو و حیثیتت بازی کنند و تو را هم مانند هر انسان فرهیخته و کاربلدی در آن نظام و فرهنگ بر گرفته از آن به لجن بکشند بعنوان یک هموطن و طرفدار از تو خواهش می کنم آن فوتبال و آن محیط را به اهلش بسپاری و از آنجا بروی. مطمئن باش کره ای ها قدرت را بیشتر می دانند.
جنتلمن؛ تو به آن مملکت و فوتبالش تعلق نداری. از آنجا برو.
۱۳۸۷ فروردین ۲۲, پنجشنبه
استانداردهای دوگانه رسانه های آمریکا در قبال کلینتون و اوباما
از استانداردهای دوگانه رسانه های آمریکا در قبال کلینتون و اوباما هر چه بگویم کم گفته ام هرچند که این مسأله حدیث تازه های هم نیست. کافی است یکی از اظهارات کلینتون مانند داستان زنی که در اوهایو به علت ناتوانی در پرداخت بیمه درگذشت از سوی کسی مورد سوال قرار گیرد تا آنها دنیا را بر روی سرشان بگذارند. اما حالا که یکی از نزدیکان همین زن به واشینگتن پست می گوید این داستان حقیقت دارد دیگر کاری به این داستان ندارند و حاضر هم نیستند معذرت بخواهند یا ادعاهای نادرست خود را پس بگیرند.
روی همین اصل هم باراک اوباما می تواند به راحتی آب خوردن دروغ بگوید و هیچ مشکلی هم پیش نمی آید. آوباما الان یکی دو هفته ای است در ایندیانا و پنسیلوانیا ادعا می کند از هیچ کمپانی نفتی کمک مالی نگرفته است. کمپین او همچنین ادعا می کند که از lobbyists پولی دریافت نمی کند.
حال این ویدیو را از factcheck.org نگاه کنید تا به هیپوکراسی اوباما و پوچ بودن ادعاهای او بیشتر پی ببرید. او از از لابییستهای کنونی و کمپانی های نفتی پولی نمی گیرد (هیچ نامزدی نمی تواند از کمپانی های نفتی پولی دریافت کند) ولی از کسانی که برای کمپانی های لابی کار می کنند، لابییستهای سابق و همینطور کسانی که در کمپانی های نفتی کار می کنند کمکهای مالی دریافت می کند.
مساله اینجاست که همه سیاستمداران دروغ می گویند و اغراق می کنند. اما حساب کنید چندبار تا بحال در رسانه های اصلی ایالات متحده MSM برنامه و یا تحلیلی راجع به دروغها و اغراقهای اوباما را دیده اید؟ آوباما در کل کمپین انتخاباتیش فقط دو هفته--یکی هفته قبل از انتخابات اوهایو و تکزاس و دیگری هفته پس از جنجال صحبتهای کشیش او-- از رسانه ها پوشش منفی دریافت کرد که همان دو هفته کافی بود تا او دو انتخابات حساس را ببازد و در مورد دوم حتی در آستانه یک رسوایی بزرگ قرار گیرد. این در حالی است که کلینتون نزدیک به شش ماه است زیر باران تبلیغات منفی قرار دارد و به قول خودش در کنسرت دیشب التون جان همچنان ایستاده است.
همچنین: این ویدیو را هم از شبکه MSNBC ببینید که در آن جو اسکاربرو تنها خبرنگار منصف این شبکه یکی از ادعاهای اوباما را در مصاحبه هفته گذشته با Hardball به خوبی زیر سوال می برد.
آیا ما هم روزی در برابر بی عدالتی چنین واکنش نشان خواهیم داد؟
مطمئنم بسیاری از دوستان خارج از کشور این ویدیو را تا بحال دیده اند. اما برای آنهایی که در ایران دسترسی به یوتیوب ندارند توضیح می دهم که که در این برنامه که توسط شبكه تلویزيوني ABC آمریکا تهیه شده و هدفش بررسی نحوه برخورد جامعه آمریکا با مسلمانان آمریکایی در آمریکای پس از یازده سپتامبر است، دو هنرپیشه--یک فروشنده و یک دختر مسلمان آمریکایی که حجاب کامل دارد-- در یک نانوایی که به گفته بعضی نظر دهنده ها در یو تیوب در مسیر بین آستین و دالاس تکزاس قرار دارد با دوربین مخفی صحنه ای را اجرا می کنند تا ببینند واکنش مشتریان دیگر چیست.
فروشنده در حضور مشتري ها به دختر مسلمان می گوید نحوه لباس پوشیدن تو شبیه به تروریستهاست و برای همین من به تو چیزی نمی فروشم. او سپس از دختر می خواهد مغازه را ترک کند.
22 مشتری واکنشی نشان نمی دهند، شش مشتری از فروشنده و موضع او حمایت می کنند اما 13 نفر به دفاع از دختر می پردازند. بیشتر این مشتریان بعد از یک مشاجره جدی با فروشنده به او می گویند که دیگر هرگز به این مغازه باز نخواهند گشت.
از بین مشتری هایی که با فروشنده به مشاجره می پردازند دو مورد خاص وجود دارد که واقعا دیدنی هستند . یک مورد مردی است که بخاطر دفاع از دختر، در حال ترک مغازه از جانب فروشنده متهم به این می شود که آمریکایی خوبی نیست. مرد بر می گردد و به فروشنده می گوید که پسرش به تازگی از عراق بازگشته و اینکه جنگ با ترور ربطی به این دختر بی پناه ندارد. در این صحنه خشم این مرد در صورتش کاملا آشکار است و مشخص است که او رفتار و صحبت های های فروشنده را نسبت به او و دختر مسلمان کاملا توهین آمیز تلقی کرده است.
در مورد دوم دو دختر جوان که از قضا یکی از آنها مسلمان ولی بدون پوشش است با فروشنده به مشاجره شدید می پردازند و در نهایت خواستار صحبت با مدیر مغازه می شوند.
هم در مورد اول و هم در مورد دوم هنگامی که خبرنگار ABC خود را معرفی می کند و از آنها می خواهد درباره واکنششان بیشتر توضیح دهند هم مرد و هم یکی از دختران جوان به گریه می افتند و می گویند که رفتار فروشنده برای آنها اصلا قابل قبول نبود.
اشکهای مرد بسیار موقر آمریکایی و دختری که به شدت از دختر مسلمان در برابر بی عدالتی دفاع می کرد و ار جانب گزارشگر قهرمان لقب گرفت واقعا احساسات من را بر انگیخت. با وجود تمام مشکلات روحی و روانی که حملات یازده سپتامبر و جنگ عراق برای مردم آمریکا به وجود آورده اند این ویدیو نشان می دهد که آمریکا همچنان سرزمین بسیاری از مردمی است که به اصول اولیه و اساسی (مانند مبارزه با ظلم و بی عدالتی) که پدران این سرزمین آن را بر اساس آنها بنا نهادند پایبند هستند.
نمی دانم چند سال (یا چند صد سال) طول خواهد کشید تا روزی ما هم برای مبارزه با ظلم و بی عدالتی علیه همنوع و هموطنمان با هر کیش و آیین و نژادی چنین واکنش نشان دهیم و بواسطه آن به گریه بیافتیم. اما امیدوارم روزی این اتفاق در ایران هم رخ دهد.
۱۳۸۷ فروردین ۱۶, جمعه
سران جمهوری اسلامی؛ آیا شما هم حاضر هستید برگه های مالیاتی خود را در اختیار عموم قرار دهید؟
۱۳۸۷ فروردین ۱۰, شنبه
چاله ای که حزب دموکرات برای خود کنده است
۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه
سال نو مبارک
۱۳۸۶ اسفند ۲۵, شنبه
جنجالی که می تواند سر اوباما را بر باد دهد
می خواستم راجع به آخرین وضعیت انتخابات آمریکا و آمار و ارقام اوباما و کلینتون تا بدین لحظه مطلبی بنویسم ولی به گمانم تحولات 24 ساعت گذشته در رابطه با کشیش اوباما بسیار مهم هستند و نمی توان از آنها بی تفاوت گذشت.
جنجال از آنجا آغاز شد که چند شب بیش در برنامه Hannity & Colmes در فاکس نیوز ویدیویی پخش شد از جرمای رایت، کشیش کلیسایی که باراک اوباما در بیست سال گذشته عضو آن بوده است، که در آن رایت سفیدپوستهای ثروتمند آمریکا از جمله هیلاری کلینتون را به باد تمسخر می گیرد. شب بعد ویدیوی دیگری ار او پخش شد که در آن او آمریکا را لعنت می کند و می گوید که یازده سپتامبر نتیجه اعمال دولت آمریکا در هیروشیما و فلسطین است. این ویدیو روز پنچشنبه و سپس جمعه ابتدا در YouTube سر و صدا ایجاد کرد و سپس در شبکه های MSNBC ،Fox News ،ABC و CNN مرتب تکرار شد.
مشکل اوباما در رابطه با سخنان کشیش خود ار آنجا ناشی می شود که اوباما بیست سال است که به این کلیسا می رفته و پای سخنان او می نشسته است. رایت اوباما و همسرش را به عقد همدیگر در آورده و بچه های او را غسل تعمید داده است. اوباما حتی عنوان کتاب خود The Audacity of Hope را از سخنان او بر گرفته است و بارها از رایت بعنوان عمو و معلم خود یاد کرده است. رایت تا دیشب حتی عضو کمیته African American Religious Leadership کمپین اوباما بود.
باراک اوباما تازه دیروز عصر متوجه شد که چه فاجعه ای برای او در حال شکل گیری است. او ابتدا غروب در هافینگتون پست مطلبی در رد صحبتهای رایت نوشت و سپس ناچار شد در 3 مصاحبه تلویزیونی شرکت کند. او همچنین در سایت خود ویدیویی پر کرد که در آن از طرفدارانش می خواهد با پخش لینک این ویدیو به اطلاع همه برسانند که او با صحبتهای کشیش خود به شدت مخالف است و به ایالات متحده وفاداری کامل دارد.
اوباما در مصاحبه های دیشب خود بسیار ضعیف از خود دفاع کرد. او گفت که در مدت این بیست سالی که او پای وضع رایت می نشسته هرگز چنین سخنانی از او نشنیده است (شاید تحقیر آمیزترین لحظه این مصاحبه ها هنگامی بود که اندرسن کوپر هر چند به شوخی از اوباما خواست God Bless America را بخواند.) در حالیکه نه تنها این سخنان قدیمی هستند بلکه خود اوباما به گواهی نیویورک تایمز سال گذشته از رایت خواسته بود ازاو به خاطر بعضی ار سخنانش فاصله بگیرد.
دیشب در شبکه MSNBC حتی جاناتان آلتر یکی از سرسخت ترین طرفداران اوباما معتقد بود که صرف انکار شنیدن چنین سخنانی از سوی اوباما کافی نیست چه را که ممکن است فیلمی از صحبتهای جنجال بر انگیز رایت بدست آید که اوباما را هم در حضار نشان دهد. اتفاقی که اگر رخ دهد به منزله پایان کار اوباما خواهد بود.
و اگر تمامی اینها کافی نبود اوباما دیروز همچنین اعتراف کرد که نه تنها کمک مالی بیشتری از تونی رزکو نسبت به آنچه پیشتر اظهار کرده بود دریافت کرده است (اوباما اکنون عنوان می کند این مبالغ را به خیریه بخشیده است) بلکه همچنین اظهار داشت که غریزه اش به او گفت که به رزکو اعتماد کند.
اکنون سوال من برای طرفداران اوباما در اتاق خبر:
1- من صحبتهای اوباما را در رد سخنان کشیش خود باور می کنم. اما این حرف اوباما که او در این بیست سال حتی یک بار هم نظیر چنین سخنانی را از کشیش خود نشنیده قابل قبول نیست. بعلاوه، اوباما همواره می گوید نه تجربه که قدرت تشخیص (judgement) نقطه برتری او نسبت به هیلاری کلینتون است. این چه قدرت تشخیصی است که او را بیست سال پای وعظ چنین کسی نگاه داشته است؟ چه کسی فرزندانش را پای سخنان چنین کشیشی می نشاند؟
2- آیا با این وصف هنوز هم معتقدید اوباما در انتخابات عمومی حریف قویتری نسبت به کلینتون است؟ فکر نمی کنید دربسیاری ازایالتها یک تبلیغ تلویزیونی با تلفیق تصویری از اوباما و رایت در کنار هم و سپس فیلم لعنت فرستادن رایت به آمریکا کافی است تا کار اوباما یکسره شود؟
انتخابات ما و انتخابات دنیای آزاد
۱۳۸۶ اسفند ۱۷, جمعه
کلینتون چگونه بازگشت
بعد از گذشت ۴۸ ساعت از انتخابات روز سه شنبه هنوز هم مشخص نیست که چه عاملی کمپین هیلاری کلینتون را در حالیکه تقریبا همگان (از جمله من) از او قطع امید کرده بودند زنده نگه داشت. برداشت شخصی من این است که تلفیقی از عوامل مختلف پیروزیهای روز سه شنبه هیلاری را رقم زدند:
1- اولین و مهمترین عامل از دید من نقش خود هیلاری کلینتون بود که در حالیکه مطبوعات از جمله نیویورک تایمز و واشینگتن پست مرتب از از هم پاشیدگی و روحیه درهم شکسته کمپین او سخن می گفتند، با حفظ روحیه جنگندگی خود که به خاطر آن معروف است به تلاشی شبانه روزی در اوهایو و تکزاس دست زد و واقعا حتی یک ساعت هم کم نگذاشت. بعنوان مثال او ساعت پنج و نیم صبح دوشنبه در کارخانه اتوموبیل سازی کرایسلر در شهر تولیدو حضور پیدا کرد و با کارگران این کارخانه به صحبت پرداخت.
2-کمپین کلینتون برای اولین بار و بخصوص در هفته آخر منظم عمل کرد و با تأکید همه جانبه بر پیام جدید خود یعنی ارائه کلینتون بعنوان نامزدی با تجربه در مسائل امنیت ملی در برابر نامزدی بی تجربه و صلاحیت در این زمینه، سعی کرد در بین رأی دهندگان نسبت به اوباما تردید ایجاد کند. دو تبلیغ آخر کلینتون در اوهایو و تکزاس هم بواقع برای قطعیت دادن به همین پیام بود. در اولین این تبلیغها که به تبلیغ ساعت 3 صبح معروف شده است کلینتون به مردم آمریکا می گوید که وقتی آنها و خانواده شان در ساعت 3 صبح با آرامش خوابیده اند ممکن اتفاقی در جهان رخ دهد که فقط او در آنزمان می تواند با تجربه و کارآمدی خود از عهده آن بحران بر آید و از این بابت آمریکا می تواند به او بر خلاف اوباما اطمینان کند و شبها سر راحت به بالین گذارد. به نظر می رسد پیامی که این تبلیغ در بر داشت (آیا واقعا به اوبامای تازه وارد وارد اعتماد می کنید؟) برای کلینتون نتیجه داده باشد چه را که بر اساس CNN exit polls بیش از 60 درصد رأی دهندگان در هر دو ایالت معتقد بودند که او شایستگی بیشتری برای فرماندهی کل قوا نسبت به اوباما دارد. (در ضمن این تبلیغ بر اساس تبلیغ تلویزیونی بود که والتر ماندیل معاون جیمی کارتر و نامزد اصلی حزب دموکرات در سال 1984 بر ضد رقیب هم حزبی خود گری هارت استفاده کرد. من البته تبلیغ دوم هیلاری که از کلمات خود اوباما بر ضد او استفاده می کند را بیشتر پسندیدم.)
3- CNN exit polls همچنین نشان می دهند که کلینتون هر دو مناظره تلویزیونی تکزاس و اوهایو را از آن خود کرد. بخصوص در مناظره اوهایو، تآکید کلینتون بر مسئله بیمه درمانی که 16 دقیقه به طول انجامید و پاسخ نه چندان قاطع اوباما در برابر مسأله لوییز فراخان ضد یهود که به تازگی از اوباما حمایت کرده است در نهایت به نفع هیلاری تمام شد. من در گزارشهای انتخاباتیم بارها گفته ام که هیلاری را مناظره کننده بسیار قهاری می دانم و با وجود این که اوباما به نسبت چند ماه پیش بسیار بهتر شده اما هنوز از لحاظ به دست آوردن امتیاز فنی از مناظره ها مشکل دارد.
4-رسانه های گروهی آمریکا بعد از برنامه طنزی که دو هفته پیش در برنامه Saturday Night Live پخش شد و در آن در یک مناظره تلویزیونی که بر اساس مناظره آستین تکزاس تهیه شده بود مجری برنامه و دو پرسشگر دیگر بارها ارادت خود را به اوباما ابراز کردند و بدین ترتیب لطف بیش از حد رسانه ها را به اوباما و پوشش منفی کمپین هیلاری را مورد انتقاد و تمسخر قرار دادند، توجه بیشتری به اتفاقات منفی که در ارتباط با اوباما و کمپین او در جریان بودند پرداختند، از جمله آغاز دادگاه تونی رزکو یکی از کمک کنندگان مالی سابق اوباما که اکنون به جرم کلاه برداری و سو استفاده های مالی در زندان به سر می برد و ملاقات مشاور ارشد اقتصادی اوباما با دیپلمات های کانادایی در کنسولگری کانادا در شیکاگو در ارتباط با پیمان NAFTA (پیمان نفتا که قراردادی بازرگانی بین سه کشور آمریکا، کانادا و مکزیک است و در اول ژانویه 1994 در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون امضا شد یکی از عوامل اصلی بسته شدن بسیاری از کارخانه ها و بیکار شدن کارگران آنها در ایالت اوهایو محسوب می شود. اوباما با استفاده از این حقیقت که این قرارداد در زمان بیل کلینتون نهایی گردید هیلاری را مورد انتقاد شدید قرار داد اما چند روز پیش شبکه CTV فاش کرد که یکی از مشاوران ارشد او به مقامات کانادایی اطمینان داده بود صحبتهای اوباما بر ضد نفتا فقط جنبه انتخاباتی دارد. افشای این خبر برای کمپین اوباما در اوهایو فاجعه بار بود.)
از روز یکشنبه صبح بود که دینامیک انتخابات روز سه شنبه شروع به تغییر کرد. مجله تایم در گزارشی نوشت مردم در اوهایو در تجمعات هیلاری با شور و هیجان بیشتری حضور پیدا می کنند. نیویورک تایمز نیز نوشت که کلینتون به نحوی فعالیت انتخاباتی می کند که انگار نیروی روانی momentum رقابت با اوست. در غروب روز دوشنبه نظر سنجی ها همگی حاکی از این بودند که در کمپین کلینتون در تکزاس و اوهایو علایم حیات دیده می شود و سه شنبه شب حدود ساعت یازده شب هیلاری بازگشت خود را اعلام و آنرا تقدیم به کسانی کرد که مانند او بارها تمام شده اعلام شده اند.
اما آیا این بازگشت به موقع است یا دیر؟ مسیر پیش رو به ما چه می گوید؟ ارقام آرای عمومی و نامایندگان تصاحب شده در چه وضعیتی به سر می برند؟ تکلیف فلوریدا و میشیگان چه می شود؟ کدام نامزد در رقابت بسیار حیاتی پنسیلوانیا دست بالا را دارد؟ پاسخ به تمامی این سوالات را در مطلب بعدی برایتان شرح خواهم داد.
۱۳۸۶ اسفند ۱۵, چهارشنبه
شب تاریخی هیلاری کلینتون
تبریک بسیار می گویم به خانم کلینتون و طرفداران ایرانی او بواسطه پیروزیهای فوق العاده امشب او در رود آیلند، اوهایو، و البته تکزاس. هیلاری این پیروزیهای تاریخی را علی رغم یازده باخت متوالی در ماه فوریه و همینطور علی رغم اینکه اوباما در اوهایو و تکزاس حداقل دو برابر او خرج تبلیغات تلویزیونی کرده بود بدست آورد. تحلیل فنی من درباره اینکه هیلاری کلینتون چگونه تقریبا ناممکن را ممکن ساخت و مسیر پیش رو رقابتهای حزب دموکرات را فردا شب بخوانید.
۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه
اوباما و اسرائیل
--مطلب اوباما در کاخ سفید و تانگو در عراق را نیز در وبلاگ "نگاهی دیگر" بخوانید که عالی موضع اوباما در قبال جنگ عراق را بررسی کرده است.
۱۳۸۶ اسفند ۱۲, یکشنبه
پاسخ به دوستان عزیز اتاق خبر
Q: And neither do you regret having supported the Islamic fundamentalism, having given arms and advice to future terrorists
B: What is most important to the history of the world? The Taliban or the collapse of the Soviet empire? Some stirred-up Moslems or the liberation of Central Europe and the end of the cold war
Q: Some stirred-up Moslems? But it has been said and repeated Islamic fundamentalism represents a world menace today
۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه
بوش خطاب به اوباما: مذاکره مستقیم با دیکتاتورها نتیجه معکوس می دهد
نکته قابل توجه دیگر اینکه بوش از اوباما خواست بجای ارائه نظر درباره مسائلی نظیر سیاست آمریکا در عراق حواس خود را متوجه رقابت خود با سناتور کلینتون کند.
۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه
بررسی انتخابات مقدماتی حزب دموکرات-بخش نخست: چگونه هیلاری کلینتون اسیر اشتباهات خود گردید
اگر انتخابات مقدماتی حزب دموکرات را تا بحال بدقت دنبال کرده باشید حنما می دانید که هیلاری کلینتون با توجه به ارقام فعلی نمایندگان تصاحب شده pledged delegates و مسیر پیش رو شانس بسیار کمی برای تصاحب نامزدی حزب دموکرات دارد.
در بررسی عوامل ناکامی هیلاری تا بدینجا بحثهای بسیاری مطرح شده از جمله این که اصولا هر رقابتی در مقابل باراک اوباما بدلیل شکل خاصی و غیرمتعارفی که کمپین او پیدا کرده محکوم به شکست بود. من این بحث را بطور کلی رد نمی کنم و در نوشته بعدی ام راجع به باراک اوباما به گوشه هایی از آن خواهم پرداخت، اما از بسیاری جهات هم با آن موافق نیستم. من قبول ندارم که اوباما شکست ناپذیر بود و یا هست و به دلایل بسیار معتقدم هیلاری در وهله اول اسیر اشتباهات خود و کمپین خود گردید:
1-اجازه دهید درهمین ابتدا به آیوا برگردیم. انتخابات ایالت آیوا همواره بدلیل اول بودن آن بسیار مهم است ولی پیروزی یا شکست در آن نتیجه نهایی انتخابات را رقم نمی زند. نمونه بارز آنهم بیل کلینتون و جرج بوش پدر هستند که هر دو در آیوا شکست خوردند ولی در نهایت نامزدی حزب خود را بدست آوردند. حکایت امسال ولی به گونه دیگری بود. پیروزی قاطع یک نامزد سیاهپوست در آیوا که اصلا جمعیت رنگین پوستی ندارد غولی را از بطری رها کرد که دوباره به کنترل در آوردن آن اگر نه غیر ممکن که بسیار مشکل بود و تلاش بسیار و استراتژی بسیار هشیارانه ای می طلبید. کمپین اوباما ،در غفلت تیم کلینتون، با تشکیل دفاتر انتخاباتی بیشتر و سرمایه گذاری بر روی رأی دهندگان تازه (بخصوص جوانان) در فاصله بین ماههای نوامبر--بعد از سخنرانی معروف او در مهمانی جفرسن-جکسن-- تا ژانویه ضربه کاری ای را به کمپین کلینتون و شهرت شکست ناپذیری او وارد کرد.
2-آنچه در آیوا اتفاق افتاد نشان داد که کمپین کلینتون هیچگاه خطر باراک اوباما را جدی نگرفته بود. بعد از شکست آیوا تیم کلینتون تا حدودی به خود آمد، اما بدلایلی که هنوز بر من مشخص نیست بعد از دو پیروزی پیاپی در نیو همپشایر و نوادا کار را تمام شده دید و اساس را بر این گذاشت که روز سه شنبه بزرگ کار اوباما یکسره خواهد شد. در کمپ کلینتون ظاهرا هیچ گونه برنامه ای برای رقابتهای پس از روز سه شنبه بزرگ وجود نداشت.
3-مسأله بعدی شکست کلینتون در انتخابات کارولینای جنوبی بود. شاید این از بدشانسی محض هیلاری بود که ایالتی مانند کارولینای جنوبی که 50 درصد از رأی دهندگان دموکرات آن را سیاهان تشکیل می دهند تبدیل به آخرین میدان رقابت پیش از روز سه شنبه بزرگ گردید. با وجود این در نگاهی دوباره، شاید کلینتون می توانست با اتخاذ استراتژی ملایمتر به رقابتی نزدیکتر با اوباما در این ایالت بپردازد و از نیروی عظیم روانی پیروزی قابل پیش بینی اوباما بکاهد. اکنون مسلم است که بر خلاف آنچه بسیاری از جمله خود من در آن زمان فکر می کردند رفتار و سخنان بیل کلینتون برای هیلاری هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت بسیار گران تمام شد.
4- اما آنچه من شخصا معتقدم با وجود تمامی اشتباهات تاکتیکی و استراتژیکی کمپین کلینتون او را اکنون در آستانه شکست قرار داده نظم مالی و یا همان fiscal responsibility است که اصولا مهمترین اصل در اداره کردن موفقیت آمیز هر سازمانی در جهان است. ضعف مالی در این رقابتها تبدیل به پاشنه آشیل کلینتون گردید چرا که باعث شد او نتواند در بسیاری ار ایالتها دفاتر انتخاباتی باز کند و به جذب نیرو و پخش تبلیغات تلویزیونی بپردازد. هیلاری از ابتدای فعالیتهای انتخاباتی خود به تعداد کمی از اعانه دهنده های عمده بسنده کرد و با برنامه ریزی غلط مدیریت کمپین خود نه تنها در روز 6 فوریه مجبور به قرض دادن ۵ میلیون دلار به کمپین خود شد بلکه تازه در آن هنگام به تآمین هزینه های مالی خود با بهره گیری از کمک اعانه دهنده های کوچک اینترنتی پرداخت. این در حالی بود که باراک اوباما کمپین خود را بر اساس تعداد بسیار زیادی از اعانه دهنده های خرده پا در سرتاسر ایالات متحده از طریق اینترنت قرار داد و تنها در ماه ژانویه موفق به جمع آوری 32 میلیون دلار گردید که همین امر به او کمک کرد تا در بسیاری از ایالتها در مقابل کلینتون به نسبت دو به یک به تبلیغات تلویزیونی بپردازد و در ایالتهایی که در آنها کاکس برگذار می گردید از لحاظ سازماندهی و جذب رأی دهندگان جدید کلینتون را به راحتی مات کند.
5-به دلیل همین ضعف مالی که پیشتر عنوان کردم کلینتون تمرکز خود را در بسیاری از ایالتهای کوچک انتخابات روز سه شنبه بزرگ از دست داد و آنها را با اختلاف فراوان به اوباما باخت. این مسأله باعث شد تا اوباما بطور مثال با تعداد فراوان نمایندگان تصاحب شده در ایالتی مثل آیداهو نمایتدگان تصاحب شده کلینتون در ایالت نیویورک را خنثی کند. ضعف مالی کلینتون همچنین باعث شد او درعمل در رقابتهای بعد از روز سه شنبه بزرگ در ماه فوریه (که در بسیاری از ایالتها به شکل کاکس یا گردهمایی برگزار می شدند و نیازمند سازماندهی و هزینه فراوان بودند) از پیش باخته باشد و در نهایت کار بجایی برسد که دیگر شاید حتی پیروزی در تکزاس و اوهایو هم نتواند او را نجات دهد.
6-مشکل مالی و تغییر مدیر کمپین کلینتون که به نظر می رسد دیر صورت پذیرفت هر دو نشان از ضعف برنامه ریزی و انضباط در کپمینی دارند که تا پیش از این به عنوان ماشین شکست ناپذیر کلینتون از آن یاد می شد. سوالی که برای بسیاری از طرفداران کلینتون از جمله خود من مطرح است این است که چطور شخصیت سیاسی ای مانند هیلاری کلینتون که از سال 1972 در فعالیتهای انتخاباتی حضور داشته (در کمپین انتخاباتی جرج مک گاورن) و سپس از سال 1978 بعنوان بانوی اول آرکانسا در سطح بالای سیاسی ایلات متحده و پس از آنهم در سطح اول آن چه بعنوان بانوی اول ایالات متحده و چه بعنوان سناتور ایالت نیویورک مطرح بوده، با وجود چنین سابقه و شبکه ارتباطات سیاسی، نتوانست کپمینی را تشکیل دهد که از لحاظ برنامه ریزی، بینش سیاسی و انضباط مالی طراز اول باشد؟ ایا کلینتون وفاداری سیاسی یارانش را به مهارتهای سیاسی آنان ترجیح داد؟
همانطور که بارها در نوشته هایم عنوان کرده ام بر اساس قابلیتهای فردی، برنامه های اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی (هر چند که در بعضی از آنها مانند بیرون کشیدن نیروهای آمریکایی ار عراق با هیلاری اختلاف نطر دارم) و البته سابقه سیاسی هیلاری کلینتون را بسیار شایسته تر نسبت به باراک اوباما برای تصاحب نامزدی حزب دموکرات می دانم، اما مسآله اینجاست که قابلیتهای فردی و سابقه سیاسی هنگامی یک نامزد را شایسته تصاحب نامزدی و در نهایت مقام ریاست جمهوری مهمترین کشور دنیا می کنند که او با گردآوری یک تیم سیاسی خبره (مانند تیمی که بیل کلینتون در سال 92 تشکیل داد) و استراتژی هوشیارانه و تیزبینانه بسیاری از این قابلیتها را درعمل ثابت کند و جای بحثی درباره توانایی های خود باقی نگذارد؛ امری که در مورد هیلاری، تیم او و استراتژی انتخاباتی آنها تا به امروز اتفاق نیافتاده است.
در قسمت دوم این بحث به بررسی عملکرد باراک اوباما خواهم پرداخت.