۱۳۸۷ خرداد ۱, چهارشنبه

اوباما و ایران

--

چیزی حدود 8 سال طول کشید تا جرج بوش و حامیانش در کنگره و رسانه ها متوجه شوند با چه کسانی در رهبری ایران طرف هستند (اینکه الان سیاست دولت بوش در رابطه با ایران وسط زمین و هوا مانده یک بحث دیگر است.) حالا سناتور باراک اوباما، مدعی جدی نامزدی حزب دموکرات، که تمام تجربه کاریش در دولت فدرال به دو سال نیز نمی رسد مدعی است راه مقابله با تهدید جمهوری اسلامی را یافته است. منتهای مراتب صحبتهای ضد و نقیض او در این زمینه نشان می دهند که او یا ظاهرا درک درستی از وضعیت ندارد یا بطور کل از مرحله پرت است:



برای دوستانی که نمی توانند این ویدیو را ببینید عرض کنم که در روز 18 ماه می در ایالت Oregan اوباما تهدید ایران را بسیار کوچک می شمارد و ادعا می کند چون قدرت نظامی ایران با قدرت نظامی ایالات متحده قابل مقایسه نیست ایران تهدیدی برای آمریکا به شمار نمی رود، ولی درست دو روز بعد در Montana ایران را تهدیدی بزرگ و جدی می خواند. جالبتر اینکه در مصاحبه با CNN در روز سه شنبه اوباما ادعا کرد او قصد ملاقات نه با احمدی نژاد که با قدرت اصلی تصمیم گیری در ایران (احتمالا آقا) را دارد (تصور کنید شرفیاب شدن باراک اوباما را به حضور مقام معظم رهبری و توصیه های دلسوزانه مقام عظمای ولایت به او). از روز سه شنبه به این طرف هم پشتیبانان و مشاوران او در رسانه های آمریکا همین حرف مسخره را مرتب تکرار می کنند. مشاور او سوزان رایس می گوید اوباما با فرد مناسب در رهبری ایران گفتگو خواهد کرد که این شخص الزاما احمدی نژاد نیست. بیل ریچاردسون هم می گوید حالا که گفته است ما قصد ملاقات با احمدی نژاد را داریم؟ در ایران می توان با ملاهای معتدل گفتگو کرد...

3 نظرات:

ناشناس گفت...

A long-waiting post related to Iran AND U.S. presidential election-- thank you. To be honest with you, I am quite surprised that you are picking on Obama's approach towards Iran while Bush's policy, that is opposite of Obama's, has been a total failure. Bush did not open the door of negotiation with Khatami, the best president Iran has had that since the revolution, and kept threatening Iran. As a result, the worst ever Iran's president came to the power running head to head with Bush. Confrontation of a super power with a third world country has NO fortunate outcome, both in short term and long term, for the third world countrymen.

خشایار خیرخواه گفت...

دوست عزیز پست بعدی من به تفصیل راجع به همین مساله است و در اون مطلب کاملا توضیح خواهم داد که مشکل استدلال اوباما در رابطه با مذاکره با ایران در کجاست. ممنون از نظرت.

ناشناس گفت...

اقای خیر خواه عزیز به شخصه وقتی سخن از ایران و حمله نظامی پیش میاید ترجیح می دهم سخنان متغیر اوباما راجع به گفتگو با مقامات ایران را بشنوم و ارزوی ریاست جمهوری او را بکنم تا اینکه سخنان جنگ طلبانه کلینتون راجع به محو ایران را بشنوم واز ترس بلرزم یا این که شعر بمبینگ ایران مک کین رو بشنوم و اینده خود را در ایران سیاه تر از امروز ببینم ترجیح می دهم از دید یک ایرانی داخل کشور به موضوع نگاه کنم و خطر حمله نظامی را که اینده مرا سیاه تر از امروز می کند جدی بگیرم
در ضمن من از این نظام ستم پیشه که در ایران حکومت می کند دل خوشی ندارم ولی این را خوب میدانم امریکا و نظام حاکم بر ان هر چه باشد به دنبال منافع خود است و همان طور که دولت ملی مصدق را برای نیل به زیاده خواهی خود نابود کردند امروز نیز عبایی ندارد که اگر دستشان رسد ایران را به بدتر از ملا بسپارند تا منافعشان تامین شود
باید به یک تغییر دیدگاه ومنش اجتماعی در خود(ملت ایران) دست یابیم تا وضعمان سامان یابد و لا غیر