۱۳۸۶ اسفند ۱۲, یکشنبه

پاسخ به دوستان عزیز اتاق خبر

--

دوستان عزیز تصمیم گرفتم این بار چون کامنتهای بحث بر انگیزی در رابطه با نوشته قبلی من مطرح شد به آنها در یک پست جداگانه توضیح دهم:
وینستون عزیز ابتدا از باراک حسین اوباما بعنوان حسین اوباما یاد کرد و بعد از این که من برای او نوشتم که به نظرم این کار صحیح نیست گفت: I don't get it, it is his name. I am just using it. whats wrong with that
وینستون جان، اسم کامل اوباما، باراک حسین اوباما است. باراک البته خود اسمی است که ریشه عربی دارد و هم خانواده برکت است. حسین قسمتی از اسم اوست، اما اسم اول او نیست. درست مثل اینکه شما به جای هیلاری کلینتون و یا جان مک کین بگویید رادم کلینتون یا سیدنی مک کین، ... این که من از شما خرده گرفتم دلیلش این بود که در حال حاضر بعضی از مخالفان جمهوریخواه اوباما با تآکید بر روی نام میانی او حسین بدنبال ضربه زدن و یا تحقیر اوباما و حتی القای این ایده هستند که اوباما مسلمان و یا ضد یهود است. اگر شما منظور خاصی از این بابت نداشتی که من از شما عذر خواهی می کنم. اما اگر این اسم را بعنوان انتقاد از او مطرح می کنی به نظرم نتیجه بر عکس می دهد. چون می دانم جمهوریخواه دو آتشه هستی از شما دعوت می کنم این مصاحبه Karl Rove را با Hannity & Colmes در فاکس نیوز ببینی که در آن Karl Rove هم همین نظر من را تآیید می کند.
دوست عزیز دیگری برای من می نویسد:
کمی فکر کنیم اگر سفارت امریکا در ایران بازگشایی شود ایا دیگر شعار مرگ بر امریکای اقایان معنی خواهد داشت؟ مسلما این مسئله به مرگ این گونه عقاید و شعارها منجر میشود اگر منافع اقتصادی جمهوری اسلامی با امریکا گره بخورد و باب روابط تجاری با امریکا باز گردد ایران خیلی راحتتر تحت فشار امریکا و غرب دست به اصلاحات مورد نظر میزند...گفتگوی اقای اوباما تحت تاثیر کمیته قدرتمند روابط خارجه امریکا به رهبری برزینسکی است که چندی قبل برای مقابله با بلند پروازی نئو کانها در مورد جنگ با ایران با فشار به سازمانهای مختلف در امریکا گزارش سازمانهای اطلاعاتی امریکا را افشا کرد تا جلوی حمله احتمالی امریکا را به ایران بگیرد و به نظر من این کمیته عزم کرده به قدرت نئو کانها در امریکا با انتخاب اوباما به جای بوش پایان دهد.
دوست عزیز دو نکته را مطرح کرده اید که به هر دو سعی می کنم پاسخ بدهم. در مورد اول، آیا شما واقعا بر این باورید که شخص اول نظام جمهوری اسلامی یعنی آیت الله خامنه ای اجازه خواهد داد که آمریکا در ایران سفارت باز گشایی کند و پرچم آمریکا در قلب ام القرای اسلام به اهتزاز در آید و روزانه صدها نفر از امت حزب الله در جلوی در سفارت برای گرفتن ویزا صف بکشند و مهمتر از همه: کارکنان وزارت امور خارجه آمریکا در داخل ایران مشغول فعالیت شوند؟ توجه شما را جلب می کنم به سخنان آیت الله خامنه ای در یزد در روز ۱۳ دی در همین مورد:" ایجاد رابطه، امکان نفوذ امریکایی ها و زمینه رفت و آمد ماموران اطلاعاتی و جاسوسی آنها در ایران را فراهم می کند به همین علت برخلاف ادعای برخی افراد پرگو، رابطه با امریکا در حال حاضر برای ملت ایران نفعی ندارد."
در حقیقت، آمریکا و اسرائیل ستیزی هسته اصلی سیاست خارجی حکومت جمهوری اسلامی را که بر اساس یک ایدئولوژی مذهبی بنا شده تشکیل می دهند. آنچه جمهوری اسلامی از مذاکرات با آمریکا می خواهد نوعی بهره برداری تبلیغاتی و در نهایت ایچاد شرایط نه جنگ و نه صلح است؛ یعنی شرایطی که در آن جمهوری اسلامی بدون ایجاد رابطه کامل با آمریکا از مزایای دیگر مذاکره با آن نهایت استفاده را ببرد که تازه این هم با توجه به سیاست جمهوری اسلامی در عراق، لبنان و نوار غزه و البته برنامه هسته ای خود بیشتر به یک رویا شبیه است تا واقعیت.
من البته فکر می کنم گفتگوی مستقیم آمریکا با ایران با وجود تمام نکات منفی اش یک نکته مثبت اساسی هم دارد و آنهم این است که به مکتب فکری لیبرال آمریکا ثابت خواهد کرد که جمهوری اسلامی بواسطه ذات اصلاح ناپذیر و تروریستی خود دستی را که از سوی آمریکا به نشانه دوستی به طرف آن دراز شود گاز خواهد گرفت. این را البته کسانی نظیر فرید زکریا (چنان که در این مقاله اش شرح داده )می دانند و می گویند که چنین نتیچه ای به مردم ایران و دنیا ثابت خواهد کرد که مشکل از نظام حاکم بر ایران است و نه آمریکا. با وجود این من درست به مانند هیلاری کلینتون معتقدم این کار را می توان در سطحی پایین تر و توسط وزیر امور خارجه ایالات متحده انجام داد. نشستن رئیس جمهوری مهمترین و دموکراتیک ترین کشور دنیا بر سر یک میز با شخصی مانند محمود احمدی نژاد که نماینده واقعی مردم ایران نیست و در انتخاباتی غیر دموکراتیک و با تقلبهای گسترده به این مقام دست یافته و دست دادن و عکس گرفتن با او فقط به احمدی نژاد کمک می کند تا از این ملاقات نهایت استفاده تبلیغاتی را ببرد و به مردم ایران و توده های عرب بگوید که رئیس جمهور آمریکا بالاخره مجبور شد با او بعنوان رهبر همطراز خود بر سر یک میز بنشیند و از این ملاقات بعنوان پیروزی ای برای اسلام و نزدیک تر شدن ظهور امام غایب خود یاد کند. مطمئن باشید هستند کسانی در حاکمیت جمهوری اسلامی و سپاه که رئیس جمهور شدن سیاه پوستی با نام میانی حسین و تمایل او برای ملاقات با احمدی نژاد را آغاز افول قدرت ابالات متحده و از نشانه های ظهور می دانند.
در مورد کمیته روابط خارجی ایالات متحده Council on Foreign Relations باید خدمت شما عرض کنم که برژینسکی رهبری آنرا به عهده ندارد و حتی دیگر مثل سابق عضو هیأت مدیره آن هم نیست. برژینسکی اکنون فقط یک عضو این شورا است مانند هنری کسینجر و یا دیک چینی. در ضمن در این شورا هم افرادی با ذهنیت لیبرال عضو هستند و هم نئو کانهایی نظیر نورمن پادهورتز که اکنون پدر نئوکانها نامیده می شود و خواستار بمباران تآسیسات اتمی ایران هم هست. تا آنجا که من می دانم این شورا و آقای برژینسکی در انتشار عمومی خلاصه گزارش سازمانهای اطلاعاتی NIE ایران نقشی نداشتند و این شخص رئیس جمهور آمریکا بود که اجازه داد بخشهایی از این گزارش منتشر شود چه را که می دانست اگر این کار را نکند این گزارش بعدها به بیرون درز خواهد کرد و او متهم به cover-up خواهد شد. و البته دست آخر اینکه ممکن است اعضای لیبرال این کمیته از نامزدی اوباما به علت افکار به شدت لیبرالی او حمایت کرده باشند اما بر روی جریان آنتخابات تآثیری ندارند و کسی را به جای کسی نمی نشانند.
در مورد برژینسکی یک نکته دیگر هم عرض کنم. نمی دانم چرا شما و یا بعضی دوستان وبلاگ نویس دیگر اینچنین بر روی ژبیگنیو برژینسکی حساب ویژه ای باز کرده اید. برژینسکی همانطور که در این مصاحبه با خود او می توانید بخوانید به عنوان مشاور امنیت ملی جیمی کارتر بطور مستقیم در جریان کمک CIA به مجاهدین افغان بود و از حمله شوروی به افغانستان به منظور ایجاد ویتنامی برای روسها و همینطور کمک به رشد اسلام گرایی افراطی در افعانستان حمایت کامل می کرد:
Q: And neither do you regret having supported the Islamic fundamentalism, having given arms and advice to future terrorists
B: What is most important to the history of the world? The Taliban or the collapse of the Soviet empire? Some stirred-up Moslems or the liberation of Central Europe and the end of the cold war

Q: Some stirred-up Moslems? But it has been said and repeated Islamic fundamentalism represents a world menace today
B: Nonsense! It is said that the West had a global policy in regard to Islam. That is stupid.
این مصاحبه در سال ۱۹۹۸ صورت گرفته و نشان می دهد تحلیل برژینسکی از اوضاع تا چه اندازه اشتباه بوده است. در ضمن، او در سال ۱۹۸۸ از دموکراتها جدا شد و از نامزد حزب جمهوریخواه یعنی جرج بوش پدر حمایت کرد و هر دو هفته یکبار به او در امور مربوط به سیاست خارجی مشاوره می داد. با این اوصاف من اگر جای شما بودم خیلی به او و قدرت تشخیص سیاسی او دل نمی بستم.
دوست عزیز دیگر امیر می گوید:
خیلی از طرفداران کلینتون و نماینده های عالی مقام حزب دمکرات حمایت خود را از اوباما اعلان کرده اند علیرغم حمایت اولیه از هیلاری امروز هم همجنس گرایان به بقیه مردم در حمایت از باراک پیوستند ، خشایار جان آیا امکان دارد شما هم این رویه حسنه را در پیش بگیرید یا خیر؟
امیر جان اینجور که شما صحبت از جنبش اوباما و گرویدن دسته های مختلف مردم به این جنبش می کنی من فکر می کنم کمی جو انتخاباتی شما رو گرفته! در مورد سوالت هم باید خدمت شما عرض کنم که بابا به خدا من نه سوپر دلگت هستم نه همجنسگرا که بپیوندم به جنبش اوباما! ولی جدا از شوخی باید خدمت شما عرض کنم که من همانطور که همیشه گفته ام طرفدار هیلاری کلینتون و جان مک کین هستم بعلت اینکه هر دو را ار لحاظ سابقه و پختگی سیاسی از اوباما سرتر می دانم. این البته به معنی تأیید تمامی صحبتها و تفکرات این دو سیاستمدار نیست همانطور که به معنای نفی تمامی صحبتها و افکار باراک نیست. به هر حال من سعی خواهم کرد با وجود علاقه ام به هیلاری و جان مک کین و مخالفتم با اوباما جانب انصاف را در تحلیلهایم نگهدارم.

1 نظرات:

Winston گفت...

دوست عزیزم... مرسی بابت جوابت. اما اسم این اقا حسین هست و من از اسمش استفاده کردم. اگر مشکلی هست در من نیست در اسم عربی این اقای مارکسیست هست که از خامی عده ای امریکایی استفاده میکنه.