۱۳۸۶ شهریور ۱۱, یکشنبه
میراث جاودانی کمال آتاتورک
--
برای بسیاری از ما ایرانیان ممکن است این سئوال پیش آید که مگر آتاتورک برای ترکیه چه کرد که اکنون پایداری به آرمانهای سکولار او برای بسیاری از ترکها چنین حائر اهمیت است؟
پاسخ به این سئوال را باید در آرمانهای آتاتورک برای ترکیه جستجو کرد. دو آرمان اصلی آتاتورک از ابتدای حکومتش در سال ۱۹۲۳ ساختن ملت-دولت ترکیه و ترقی خواهی بودند و او هر دو این اهداف را فقط در تمدن مدرن غرب می دید. آتاتورک می دانست که مدرنیزه کردن ترکیه با اصلاحات ظاهری بی ارزش است و او باید برای رساندن کشورش به قافله تمدن مدرن غرب تغییراتی اساسی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی کشورش به وجود آورد. چنین بود که او در اولین قدم تصمیم به از بین بردن بزرگترین مانع اصلاحات یعنی قدرت و نفوذ «علما» (روحانیون) گرفت. او با شجاعتی باورنکردنی بساط خلیفه گری را جمع کرد، وزارت شریعت و مسند شیخ الاسلام را برچید، مدارس مذهبی و دادگاهای شریعت را تعطیل کرد و اختیارات آنها را به دادگاههای مستقل واگذار کرد تا «به نام ملت» قضاوت کنند. او سپس در سال ۱۹۲۶ قوانین مدنی جدید ترکیه را که بر اساس قوانین مدنی سوئیس تنظیم شده بودند به تصویب رسانید و بدین ترتیب اصول و قوانین مدنی مدرن را به ترکیه معرفی کرد. همین قوانین بودند که در دهه بیست میلادی به زنان در ترکیه حقوق برابر با مردان اعطا کردند. آتاتورک تلاش بسیار کرد تا زنان با رهایی از بند حجاب که مانعی باز دارنده بر سر راه دستیابی کامل آنها به پتانسیل ذهنی و استعداد اقتصادیشان بود به تحصیلات عالی دست پیدا کنند و پتانسیل خود را برای پیشرفت ترکیه به فعل برسانند.
دومین مانع بر سر راه اصلاحات آتاتورک عدم آگاهی و سواد در جامعه آن روز ترکیه بود. آناتورک به تعلیم و تربیت مردمانش اهمیت بسیار می داد چرا که تنها هم و غم او رساندن ترکیه به قافله تمدن مدرن غرب بود. بعد ار تغییر الفبای عربی به لاتین، آتاتورک شخصا به شهرها و روستاهای کشور سفر کرد و به همرام نخست وزیر و اعضای کابینه به آموزش الفبای لاتین به مردم پرداخت. او در مجلس قوانینی را گذراند که قوانین «مدرسه ملت» نام گرفتند. شاگردان این «مدرسه» ملت ترکیه و معلمش کمال آتاتورک بودند. حتی بعد از کمال آتاتورک جانشین او عصمت اینونو مرکز دولتی ایجاد کرد که آثار کلاسیک دنیای ادبیات را ترجمه و در اختیار همگان قرار می داد. در نتیجه همین تلاشهاست که بنا بر آمار یونسکو در سال ۲۰۰۳، ۲۳.۸ درصد از مردان عرب و ۵۲.۲ درصد از زنان عرب خاور میانه بی سواد هستند در حالیکه این ارقام در ترکیه به ترتیب ۶ درصد و ۲۱.۵ در صد است.
اما بزرگترین خدمتی که آتاتورک به ترکیه کرد این بود که او بعنوان فرمانده نظامی ترکیه و قهرمان ملی این کشور با آنکه بعد از رسیدن به قدرت می توانست با بر انگیختن هیجان توده ها و با تأثیر گرفتن از میراث خلافت عثمانی، به ماجراجویی های نطامی جدیدی دست زند و هر آنچه بدست آورده بود را در معرض نابودی قرار دهد، با خویشتنداری و واقع گرایی بی مثال، از دست زدن به چنین سیاستهای خطرناکی چشم پوشید و به ملتش در رابطه با عواقب چنین افکاری هشدار داد. او می دانست که وظیفه اصلیش در داخل مملکتش است و نه در خارج آن. او بخوبی می دانست که وظیفه بی نهایت سنگینی دارد که همانا باز سازی کشوری عقب مانده و رنجور از سالها جنگ و تزاع داخلی است و این همان کاری است که او به نجو احسن با کوشش، خلاقیت و شجاعتی فراوان انجامش داد و به خاطر آن جاودانه شد. آتاتورک در جامعه ای که کار و تجارت را عار می دانست، ابتکار و خلاقیت را حیله کافر و تمام افتخاراتش را فقط در فتوحات نظامی جستحو می کرد لباس نظامی از تن به در آورد و به رهبری با لباس شیک و مدرن غربی بدل گردید. او با این کار سمبولیک به مردمش فهماند که دوران شهادت طلبی و جهاد مقدس سپری گشته و برای باز سازی کشور، بالا بردن سطح زندگی مردم و پیوستن ترکیه به جامعه مدرن جهانی چاره ای نیست جز اینکه ارزشهایی جدید نظیر صنعت، مهارت و عقل معاش در جامعه رواج یابند. ناسیونالیسم او غیر احساسی و منطقی بود و او هرگز به فکر پایمال کردن حقوق دیگر کشورها و یا فرار از مسئولیت در قبال گذشته مملکت خود نیفتاد. او البته از زور و سرکوب برای بر قراری و حفظ جمهوری ترکیه بخصوص در دوران اصلاحات مهم خود استفاده کرد، اما این زور و سرکوب و حتی اعدامهای ۱۹۲۶ دیگر هرگز در ادامه حکومتش دیده نشدند تا راه برای دموکراسی و نظام چند حزبی در ترکیه هموار شود.
آرمانهای آتاتورک اکنون در جامعه ترکیه نهادینه شده اند و «کمالیزم» به نوعی در جای جای این کشور از قانون اساسی آن تا قوانینش و حتی قسمی که روسای جمهور آن می خورند حضور دارد. از این منظرهیچ جای تعجبی نیست که رجب طیب اردوغان اسلام گرا پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را«حرکت به سوی دنیای مدرن»می نامد، یعنی همان آرمانی که مصطفی کمال آتاتورک در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ ترکیه را بر آن بنا نهاد.
اینروزها که صحبت در مورد ترکیه و عبدالله گل رئیس جمهور جدید اسلام گرای آن بالا گرفته، اکثر صحبتها راجع به نگرانی ها در مورد میزان وفاداری آقای گل به اصول سکولار ترکیه و آرمانهای کمال آتاتورک و بطور کل آینده ترکیه تحت رهبری حزب اسلام گرای حاکم، «عدالت و توسعه» است.
برای بسیاری از ما ایرانیان ممکن است این سئوال پیش آید که مگر آتاتورک برای ترکیه چه کرد که اکنون پایداری به آرمانهای سکولار او برای بسیاری از ترکها چنین حائر اهمیت است؟
پاسخ به این سئوال را باید در آرمانهای آتاتورک برای ترکیه جستجو کرد. دو آرمان اصلی آتاتورک از ابتدای حکومتش در سال ۱۹۲۳ ساختن ملت-دولت ترکیه و ترقی خواهی بودند و او هر دو این اهداف را فقط در تمدن مدرن غرب می دید. آتاتورک می دانست که مدرنیزه کردن ترکیه با اصلاحات ظاهری بی ارزش است و او باید برای رساندن کشورش به قافله تمدن مدرن غرب تغییراتی اساسی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی کشورش به وجود آورد. چنین بود که او در اولین قدم تصمیم به از بین بردن بزرگترین مانع اصلاحات یعنی قدرت و نفوذ «علما» (روحانیون) گرفت. او با شجاعتی باورنکردنی بساط خلیفه گری را جمع کرد، وزارت شریعت و مسند شیخ الاسلام را برچید، مدارس مذهبی و دادگاهای شریعت را تعطیل کرد و اختیارات آنها را به دادگاههای مستقل واگذار کرد تا «به نام ملت» قضاوت کنند. او سپس در سال ۱۹۲۶ قوانین مدنی جدید ترکیه را که بر اساس قوانین مدنی سوئیس تنظیم شده بودند به تصویب رسانید و بدین ترتیب اصول و قوانین مدنی مدرن را به ترکیه معرفی کرد. همین قوانین بودند که در دهه بیست میلادی به زنان در ترکیه حقوق برابر با مردان اعطا کردند. آتاتورک تلاش بسیار کرد تا زنان با رهایی از بند حجاب که مانعی باز دارنده بر سر راه دستیابی کامل آنها به پتانسیل ذهنی و استعداد اقتصادیشان بود به تحصیلات عالی دست پیدا کنند و پتانسیل خود را برای پیشرفت ترکیه به فعل برسانند.
دومین مانع بر سر راه اصلاحات آتاتورک عدم آگاهی و سواد در جامعه آن روز ترکیه بود. آناتورک به تعلیم و تربیت مردمانش اهمیت بسیار می داد چرا که تنها هم و غم او رساندن ترکیه به قافله تمدن مدرن غرب بود. بعد ار تغییر الفبای عربی به لاتین، آتاتورک شخصا به شهرها و روستاهای کشور سفر کرد و به همرام نخست وزیر و اعضای کابینه به آموزش الفبای لاتین به مردم پرداخت. او در مجلس قوانینی را گذراند که قوانین «مدرسه ملت» نام گرفتند. شاگردان این «مدرسه» ملت ترکیه و معلمش کمال آتاتورک بودند. حتی بعد از کمال آتاتورک جانشین او عصمت اینونو مرکز دولتی ایجاد کرد که آثار کلاسیک دنیای ادبیات را ترجمه و در اختیار همگان قرار می داد. در نتیجه همین تلاشهاست که بنا بر آمار یونسکو در سال ۲۰۰۳، ۲۳.۸ درصد از مردان عرب و ۵۲.۲ درصد از زنان عرب خاور میانه بی سواد هستند در حالیکه این ارقام در ترکیه به ترتیب ۶ درصد و ۲۱.۵ در صد است.
اما بزرگترین خدمتی که آتاتورک به ترکیه کرد این بود که او بعنوان فرمانده نظامی ترکیه و قهرمان ملی این کشور با آنکه بعد از رسیدن به قدرت می توانست با بر انگیختن هیجان توده ها و با تأثیر گرفتن از میراث خلافت عثمانی، به ماجراجویی های نطامی جدیدی دست زند و هر آنچه بدست آورده بود را در معرض نابودی قرار دهد، با خویشتنداری و واقع گرایی بی مثال، از دست زدن به چنین سیاستهای خطرناکی چشم پوشید و به ملتش در رابطه با عواقب چنین افکاری هشدار داد. او می دانست که وظیفه اصلیش در داخل مملکتش است و نه در خارج آن. او بخوبی می دانست که وظیفه بی نهایت سنگینی دارد که همانا باز سازی کشوری عقب مانده و رنجور از سالها جنگ و تزاع داخلی است و این همان کاری است که او به نجو احسن با کوشش، خلاقیت و شجاعتی فراوان انجامش داد و به خاطر آن جاودانه شد. آتاتورک در جامعه ای که کار و تجارت را عار می دانست، ابتکار و خلاقیت را حیله کافر و تمام افتخاراتش را فقط در فتوحات نظامی جستحو می کرد لباس نظامی از تن به در آورد و به رهبری با لباس شیک و مدرن غربی بدل گردید. او با این کار سمبولیک به مردمش فهماند که دوران شهادت طلبی و جهاد مقدس سپری گشته و برای باز سازی کشور، بالا بردن سطح زندگی مردم و پیوستن ترکیه به جامعه مدرن جهانی چاره ای نیست جز اینکه ارزشهایی جدید نظیر صنعت، مهارت و عقل معاش در جامعه رواج یابند. ناسیونالیسم او غیر احساسی و منطقی بود و او هرگز به فکر پایمال کردن حقوق دیگر کشورها و یا فرار از مسئولیت در قبال گذشته مملکت خود نیفتاد. او البته از زور و سرکوب برای بر قراری و حفظ جمهوری ترکیه بخصوص در دوران اصلاحات مهم خود استفاده کرد، اما این زور و سرکوب و حتی اعدامهای ۱۹۲۶ دیگر هرگز در ادامه حکومتش دیده نشدند تا راه برای دموکراسی و نظام چند حزبی در ترکیه هموار شود.
آرمانهای آتاتورک اکنون در جامعه ترکیه نهادینه شده اند و «کمالیزم» به نوعی در جای جای این کشور از قانون اساسی آن تا قوانینش و حتی قسمی که روسای جمهور آن می خورند حضور دارد. از این منظرهیچ جای تعجبی نیست که رجب طیب اردوغان اسلام گرا پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را«حرکت به سوی دنیای مدرن»می نامد، یعنی همان آرمانی که مصطفی کمال آتاتورک در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ ترکیه را بر آن بنا نهاد.
منابع:
The Emergence of Modern Turkey-Bernard Lewis
The J Curve-Ian Bremmer
ارسال شده توسط خشایار خیرخواه در ۲۳:۱۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
1 نظرات:
مقالهء بسیار جالبی بود. رضا شاه با دیداری از ترکیه، شیفتهء اصلاحات آتاتورک شد و قصد انجام چنان اصلاحاتی در ایران داشت. متأسفانه چون موفق اصلاح وضعیت روحانیون در ایران نشد، در دراز مدت تمام اقداماتش از بین رفت.
ارسال یک نظر