۱۳۸۶ تیر ۲۹, جمعه

نکات باقی مانده از بحث قبلی

--

چند نکته تکمیلی در رابطه با پست قبلی ام باقی مانده که اینجا به آنها اشاره می کنم:

۱-قسمت دوم «به اسم دموکراسی» از قسمت اول آن بی سر و ته تر بود و دیگر حتی ارزش آنالیز کردن هم ندارد. فکر کنم در مملکتی که بسیاری از مردمانش به قول خودشان « از کله سحر تا نصف شب باید دنبال یک لقمه نان بدوند» کلی از جماعت بیننده وسط کار ول کرده اند و رفته اند خوابیده اند! خلاصه کوه موش زایید!

۲- دغدغه های پایان ناپذیر جمهوری اسلامی در رابطه با «انقلابهای رنگین» و «بر اندازی های نرم» حداقل به من یکی ثابت می کند که اولا، جمهوری اسلامی--که خود از دل یک انقلاب بیرون آمده-- می داند که این گونه رخدادهای سیاسی بدون حمایت اکثریت مردم یک کشور امکان پذیر نیست و این را هم به خوبی می داند که خود نیز از این حمایت به هیچ وجه برخودار نیست و گرنه از تغییراتی که در کشورهایی نظیر اوکراین و گرجستان اتفاق افتاد تا این حد احساس نگرانی نمی کرد و دوما، می داند که فقط و فقط با دستیابی به سلاح اتمی است که سر راحت به بالین خواهد نهاد و در مقابل خواسته های مردم ایران و آنچه ما فشارهای بین المللی و آن «توطئه های استکبار جهانی» می داند با خیال راحت ایستادگی خواهد کرد.

۳-در پاسخ به دوستی که در نظرش تحت پست قبلی از من پرسیده بود آیا من خود به افکاری که بسیاری از مردم ما نسبت به انقلاب ۵۷ و نقش و قدرت آمریکا در آن و تحولاتی نظیر آن اعتقاد دارم یا خیر باید عرض کنم خیر قربان. تا آنجایی که من مطالعه و تحقیق کرده ام (که هنوز بسیار ناکافی و ناقص است) انقلاب ایران محصول توطئه قدرت های خارجی نبود. کاری که دولت و رئیس جمهور وقت آمریکا می توانستند انجام دهند و ندادند حمایت محکم و قاطع از شاه فقید و یا حداقل دولت زنده یاد دکتر شاپور بختیار بود یعنی همین کاری که اکنون دولت بوش در رابطه با دولت پرویز مشرف در پاکستان انجام می دهد. در مورد قدرت آمریکا در جابجا کردن حکومتها هم معتقدم ما افسانه سرایی نباید بکنیم. بعنوان مثال همانطور که عرض کردم، در همین مورد انقلابهای نرم یا بدون خشونت، اگر اکثریت مردم واقعا خواهان تغییر نباشند و نهادهای مدنی هم وجود نداشته باشند که این اکثریت را سازماندهی کنند هرگز حکومتی عوض نخواهد شد حتی اگر آمریکا میلیاردها دلار هم خرج کند. نمونه بارزش هم کوبا. توضیحات بیشترهم با اجازه شما بماند برای فرصتی دیگر.

۴-از کاربران بالاترین بی نهایت و از صمیم قلب ممنونم که انقدر به نوشته قبلی من محبت داشته اند و تا این لحظه به آن ۹۵ رأی داده اند. واقعا چه می توانم بگویم؟ راستش را بخواهید هنوزهم باورم نمی شود. در ضمن از دوستانی هم که اینجا با نظراتشان مرا مورد لطف خود قرار دادند بی نهایت ممنونم.

و بالاخره، اینهم نتیجه گیری اخلاقی از صحبتهای دیشب و امشب: انسان از هر چه بترسد همان به سرش می آید.

شب خوش.

4 نظرات:

ناشناس گفت...

مثل همیشه زدی به هدف. خوشحالم که هموطن دیگری به واقعیت ها پی برده. کارت درسته

keep up the good work

ناشناس گفت...

Dear Kash: Can you tell me why the IR thinks if get the nukes, the Iranian people are not going to overthrow them or why would it be harder for Iranians to topple the mullahs? Thanks.

Winston گفت...

Posted on balatarin

خشایار خیرخواه گفت...

Serendip,

Sorry for the late reply. I'll sure address your question soon.