۱۳۸۶ مرداد ۱۲, جمعه

ما با خود چه کرده ایم؟

--

به این عکسها خوب بنگرید.
در این اولین عکس ببینید که چطور مردی که با پیراهن سفید آستین کوتاه، پشت سر مأمور انتظامی و دختر دستگیر شده قرار دارد با لبخند ملایمی به لب نظاره گر بازداشت دختر است.


این یکی به قول جمشید چالنگی در صدای آمریکا اصلا تفسیر نمی خواهد. فقط اگر هنوز این عکس را ندیده اید بدانید که این «دختر بچه» شاهد مراسم «اعدام» است. این عکس جهانی شد و دیشب دیدم که Daily Mail بریتانیا از آن بعنوان «تصویر معصومیت: حتی این کودک شاهد اعدام است» یاد کرده است.

و این هم لبخند ظفرمندانه بر لبان مأمور نیروی انتظامی و مردم در همان مراسم که کم مانده تخمه آفتاب گردان بشکنند.

نمی دانم. واقعا نمی دانم چه بنویسم. مرتب هم می گویند آقا جان احساسی ننویس چون در روزنامه نگاری سیاسی جایی برای احساسات نیست.اما مگر می شود این صحنه ها را در ایران دید و بعنوان یک ایرانی احساساتی نشد؟

واقعا ما با خود و روح و روانمان چه کرده ایم؟ باور کنید اینها ژست روشنفکری نیست. روح و روان انسانها ارزشش میلبونها برابر بیشتر از ژستها و شعارهای سیاسی است. اما آیا راه رستگاری برای جامعه ای که بسیاری از مردمانش علاج خشونت را در خشونت بیشتر می بینند وجود دارد؟ در این سوی دنیا اجاره نمی دهند کودکی صحنه قتلی را حتی در فیلمی ببیند. آنوقت ما چطور رضایت می دهیم این بچه در معرض چنین خشونتی آنهم نه در فیلم که زنده قرار گیرد؟

با حکومت هم که ظاهرا گفتگو کردن وقت تلف کنی محض است. اما حداقل اجازه دهید این را بگویم که آنچه صدام و پیشینیانش با روح و روان مردم عراق کردند پس از سقوط صدام این گونه که شاهدش بودیم خود را نشان داد. هنگامی که انقلاب کلنگی که آغاجری از آن سخن می گوید و یا حمله آمریکا اتفاق افتد، خشونتی که ۴ روز پس ار ۲۲ بهمن و با اعدامهای دسته جمعی سران حکومت شاه آغاز شد و اکنون پس از ۲۸ سال، آمیخته با انبوهی از نفرت، در وجود جامعه فرو پاشیده ایرانی انباشته شده سرباز خواهد کرد و آنوقت هر درخت و تیر چراغ برق به سمبلی از آن خشونت و کینه به بیرون فوران زده تبدیل خواهد گردید. بی جهت نیست که اندیشمندی چون احمد زید آبادی چنین التماس می کند.

به راستی ما با خود چه کرده ایم؟

2 نظرات:

Winston گفت...

Well-Said

امیدوارم این انقلاب کلنگی سریعآ اتفاق بیافته. خیلی مشتاقم که اون روز رو ببینم

ناشناس گفت...

از حضورتان در همبستگی وبلاگ نویس ها با دانشجویان ممنونیم
برای آن که این روز در خاطره ها بماند و اثری ماندگار خلق شود، ایده ای داریم که با همکاری وبلاگ نویسان بارور می شود.

از همه ی شرکت کنندگان که شما را نیز شامل می شود می خواهیم که روز 14 مرداد به جز تغییر دادن عنوان وبلاگ خود به "14 مرداد روز همبستگی وبلاگ نویسان با دانشجویان دربند"، متن کوتاهی نیز که حداکثر 101 کلمه داشته باشد در مورد هم بستگی وبلاگ نویسان با دانشجویان یا هر موضوع دیگری که به ذهنتان می رسد و به دانشجویان مربوط است بنویسید. 101 کلمه به پاسداشت صد و یکمین سالگرد انقلاب مشروطه انتخاب شده است.

بهترین متن های نوشته شده را به صورت جزوه ی کوچکی در می آوریم و پس از آزادی دانشجویان از طرف همه ی وبلاگ نویس ها به آن ها هدیه خواهیم کرد.

منتظر نوشته ی خلاقانه ی شما در روز 14 مرداد هستیم.
قربانتان