۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه
میعادگاه ما انسان و آبادی، تاریخ و آینده میدان آزادی...
۱۳۸۸ فروردین ۲, یکشنبه
نوروز ماندگار است تا یک جوانه باقی است
نوروز ماندگار است تا یک جوانه باقی است
باقی است جمع جانان تا این یگانه باقی است
بار دگر بریدند نا ی و نواش اما!
این ساز می نوازد تا یک ترانه باقی است
سینه به سینه گفتند کوتاه تا شود شب
کوتاه می شود شب وقتی فسانه باقی است
عید است و نامه دارم از من رسان سلامی
بشتاب ای کبوتر تا آشیانه باقی است
گم کردمش نشانیش یک کوچه تا جوانی
پیداش کن پرنده تا این نشانه باقی است
می چینمت دوباره از آسمان کرمان
پرواز کن ستاره تا بام خانه باقی است
نور نگاه کوروش بر بردگان بابل
بعد از هزارها سال در هگمتانه باقی است
زیباست حرف باران در کوچه های تبریز
آواز مولوی هست تا یک چغانه باقی است
دود اجاق وصلی کو در سفر بر افراشت
بعد از هزار منزل دربلخ و بانه باقی است
در حیرتم که بعد از کشتار عشق اینک
در زیر سقف تاریخ عطر زنانه باقی است
تازی و کینه توزی جهل و سیاه روزی
نفرین بر آنکه عدلش با تازیانه باقی است
عصر دگر برآید این نیز هم سرآید
گر نیستت یقینی حدس و گمانه باقی است
یغمائیان ربودند محصول عمر ما را
بشتاب و کشت میکن تا چند دانه باقی است
افراط کرد و تفریط این ساربان گمراه
ای کاروان سفر خوش راه میانه باقی است
نوروزتان پیروز.
۱۳۸۷ آبان ۶, دوشنبه
کلام آخر در مورد انتخابات آمریکا: جان مک کین انتخاب من است
متأسفانه به علت گرفتاریهای شخصی امسال مجالی برای گزارش انتخابات آمریکا بعد از دوره مقدماتی نیافتم. از قضا هفته آینده نیز در سفر خواهم بود و قادر به گزارش و جمع بندی نتایج انتخابات ایالات متحده در روز چهارم نوامبر را نخواهم داشت، به همین دلیل کلام آخر در رابطه با این انتخابات را اکنون تقدیم حضورتان می کنم و امیدوارم در آینده نزدیک باز هم بتوانم در رابطه با بررسی مسائل سیاسی ایالات متحده، ایران و خاورمیانه به طور مرتب بنویسم:
۱-انتخابات این دوره ریاست جمهوری ایالات متحده متأسفانه تبدیل به یک شوی کم ارزش سیاسی گردید که در آن بسیاری از مفاهیمی که معمولا نامزدها با آنها سنجیده می شوند --بمانند تجربه و قوه تشخیص (judgement)-- بطور کل نادیده گرفته شدند. چرایش را در فرصتی دیگر و پس از فروکش کردن همهمه انتخابات بررسی خواهم کرد.
۲- انتخابات سال ۲۰۰۸ ایالت متحده را همچنین می توان به مثابه پایان عصر روزنامه نگاری حرفه ای و منصفانه آمریکایی که در تمام دنیا سر آمد بود دانست. بطور کل رسانه های آمریکایی لیبرال هستند و در نتیجه مشاهده تمایل آنها به سوی دموکراتها امر عجیبی نبوده است، اما جانبداری چنین همه جانبه و مغرضانه اکثر رسانه ها از یکی از نامزدها (باراک اوباما) در تاریخ انتخاباتی آمریکا بی سابقه بوده است. جانبداری رسانه ها از اوباما بعضی وقتها آنقدر اعصاب خرد کننده بود که منی که عاشق روزنامه نگاری و میزگردهای سیاسی هستم قادر به تحمل خواندن مطالب بسیاری از رسانه ها یا دیدن برنامه هایشان نبودم. پوشش خبری انتخابات و شکلی که رسانه های معتبری چون نیویورک تایمز، نیوزویک، تایم، CNN و NBC و حتی آٓسوشیتد پرس به خود گرفتند و تبدیل به ماشین تبلیغاتی اوباما شدند برای ایالات متحده جای تأسف بسیار دارد.
۳-من هنوز طرفدار جان مک کین هستم و با تمام وجود امیدوارم بر خلاف آنچه نظر سنجی ها این روزها می گویند او بتواند هفته آینده با شکست اوباما رئیس چمهور بعدی ایالات متحده گردد. اما این را هم اضافه کنم که اعتقاد دارم از کنوانسیون حزب جمهوریخواه بدین طرف کمپین او بسیار ضعیف، آشفته و در مواردی ناشیانه عمل کرد. با این وجود من تجربه مک کین و judgement او در امور سیاست خارجی را بسیار برتر از اوبامایی می دانم که چه در مورد افزایش نیروها در عراق (surge) در تابستان گذشته و چه در مورد صحبت مستقیم با سیاستمداران شیادی نظیر احمدی نژاد نشان داد از سیاست خارجی و اهمیت بحرانهایی که دنیا و ایالات متحده با آنها روبروست درک درستی ندارد.
۴-هنوز هم با وجود تمام گزارشهایی که خوانده ام متوجه نشده ام که چرا جان مک کین از میان تمامی افراد شایسته ای که در حزب جمهوریخواه وجود داشت دست به انتخاب سارا پیلین زد. پیلین زن با هوش و با عرضه ای به نظر می آید و با وجود اینکه با عقاید شخصی اش در مورد مذهب و سقط جنین موافق نیستم اما مطمئنم او اگر بخواهد می تواند در آینده به سیاستمدار قابلی تبدیل گردد، اما از دید من او اکنون آماده مقام ریاست جمهوری (در صورتی که مک کین نتواند به ریاست جمهوری ادامه دهد) و حتی معاونت ریاست جمهوری نیست. از دید من تجربه، سابقه و judgement مهمترین فاکتورها برای کسی است که در صدد تصاحب قدرتمندترین مقام دنیاست. روی همین اصل من از هیلاری کلینتون و جان مک کین حمایت کرده و می کنم و با دستیابی اوباما به ابن مقام مخالفم چه را که او را بعلت بی تجربگی و judgement افتضاحش شایسته این پست نمی دانم. انتخاب پیلین به نقطه قوت مک کین یعنی تجربه صدمه جدی وارد کرد و judgement او را به طور جدی زیر سوال برد. چه بسا اگر من هم یک آمریکایی independent بودم به همین دلایل-- با وجود اینکه طرفدار اوباما نبودم-- در نهایت به اوباما و بایدن رأی می دادم.
۵- البته انتخاب جو بایدن توسط اوباما هم جای دفاع ندارد. جو بایدن و حرکات و رفتار پر از گاف او را اصلا نمی توان جدی گرفت. او دهه هاست که در سنای آمریکا بوده ولی حتی یک لایحه و یا کاری که او مغز متفکرش باشد را در کارنامه اش نمی توان یافت. اوج افتضاح بایدن را می توان در طرح او برای تجزیه عراق به سه کشور مستقل دانست که صلاحیت او را در سیاست خارجی کاملا سلب می کند. نمی دانم ترکیب اوباما، بایدن، هری رید و ننسی پلوسی در سیاست خارجی آمریکا را به کجا خواهند برد.
۶- راهیابی اوباما و بایدن به کاخ سفید البته برای کسانی که مثل من مخالف آنها هستند می تواند نکات مثبتی هم در بر داشته باشد. اگر اوباما با mandate قاطع و با حمایت اکثریت به کاخ سفید راه یابد با توچه به اینکه کنگره آمریکا نیز در اختیار دموکراتها خواهد بود و همینطور با توجه به حمایتی که او فعلا از رسانه ها گرفته تا دیگر نقاط دنیا (و حتی سازمان ملل) در پشت خود دارد دیگر بهانه ای برای انداختن بار مسئولیت به گردن این و آن و سرزنش بوش و مک کین برای هر آنچه مشکل در آمریکا و دنیاست ندارد. او تا بحال با توجه به عدم داشتن سابقه و مسئولیت اجرایی هر آنچه جولان خواسته داده و کسی هم از او حساب پس نخواسته است. اما روز پس از ۲۰ ژانویه روز دیگری است.
۷- و کلام آخر اینکه من هنوز فکر می کنم با توجه به به اینکه امسال سالی است که در آن بسیاری از رأی دهندگان پس از ۸ سال حکومت جمهوریخواهان تغییر و جهتی جدید در سیاست می خواهند هیلاری کلینتون از بسیاری جهات شایسته تصاحب ریاست جمهوری آمریکا بود. اکنون هم به قول چارلز کراتهامر ترجیح می دهم این انتخابات را ببازم تا اینکه اصول سیاسی خودم را با حمایت ناگزیر از ریاست جمهوری باراک اوباما و معاونت جو بایدن زیر پا بگذارم. البته من ایالات متحده را به مانند ایران بسیار دوست دارم و در نهایت امیدوارم در صورت پیروزی اوباما او--بر خلاف آنچه من و بسیاری دیگر فکر می کنیم-- رئیس جمهور شایسته ای برای آمریکا شود و از قبال او مردم ایران نیز در راه مبارزه و تغییر وضعیت جهنمی کنونی ایران سود بسیار برند و خاورمیانه نیز سر و سامانی گیرد.
امیدوارم.
۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه
۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه
بررسی انتخابات مقدماتی حزب دموکرات-قسمت دوم: باراک اوباما پیروزی خود را مدیون کاکسهای غیر دموکراتیک است
کاکس (caucus) یا گردهمایی چند ساعته برای رأی گیری بجای رأی گیری نفر به نفر در طول روز (primary) انتخاباتی است است که حزب خود برگزار می کند و فعالان حزب مجریان اصلی برگزاری آنها هستند، بر خلاف پرایمری که توسط ایالت برگزار می شود. تفاوت اصلی پرایمری ها و کاکسها بدین صورت است که در پرایمری ها شفافیت، برنامه ریزی و نظم بسیار بیشتری وجود دارد. در پرایمری ها حضور فیزیکی برای رأی دادن لازم نیست و کسانی هم که مشکل زبان داند طبق قانون می توانند از کمک در محل رأی گیری بهره مند شوند. پرایمری ها اصولا برای تعداد زیاد رأی دهنده طراحی می شوند و جمع کثیری از پرسنل حوزه های رأی گیری مدتها پیش از روز رأی گیری تمرین داده می شوند تا پروسه انتخاباتی بدون مشکل صورت پذیرد.
اما درست در نقطه مقابل کاکسها شفافیت و سازماندهی پرایمری ها راندارند، مشمول بودچه ایالتی یا فدرال نمی شوند و به همین دلیل از لحاظ اجرایی قوانین انتخاباتی دولت ایالتی و یا فدرال را به دقت پرایمری ها اجرا نمی گذارند. جدا از تمامی مسائل ذکر شده مهمترین مشکل کاکسها این است که در آن نظارت دقیق بر روی رأی گیری و مسئولیت پاسخگویی در قبال شمارش و گزارش آرا و همینطور رکوردی برای بازبینی تک تک آرا وجود ندارد و همین باعث می شود نتایج رأی گیری در بسیاری از کاکسها در معرض تقلب قرار گیرند.
بدلیل اینکه در کاکسها حضور فیزیکی اشخاص لازم است و راه دیگری برای رأی دادن وجود ندارد بسیاری از کسانی که به دلایل گوناگون در آن ساعات خاص قادر به رأی دادن نیستند از این پروسه جا می مانند. بدین ترتیب کاکسها باعث ریزش تعداد رأی دهنده می شود و در نتیجه به آن دسته از رأی دهندگانی که افراطی تر و از لحاظ سازماندهی هماهنگ تر هستند کمک می کند تا طرفداران نامزد مورد حمایت خود را سریعتر بسیج کنند و در یک رأی گیری دو ساعته بجای کل رأی دهندگان ایالت برنده آن ایالت را به حزب اعلام کنند. در حقیقت نامزدها در بسیاری از موارد نه بر اساس شایستگی خود که بر اساس سرعت عمل دفاتر و گروههای انتخاباتی وابسته به آنها در هماهنگ کردن طرفداران خود و رساندن آنها به محل کاکس برنده آن ایالت خاص می شوند. این مسأله اینبار گریبان هیلاری را گرفت، چه را که کاکسها بسیاری از رأی دهندگان او را که شامل افراد مسن، زنان بچه دار، رأی دهندگان لاتین و کسانی را در آن ساعت مشغول به کار هستند و نمی توانند برای آن ساعات خاص مرخصی بگیرند از رأی دادن محروم کرد.
تفاوت آمار رأی دهندگان در39 پرایمری و 13 کاکس به شکل زیر می باشد:
برای پاسخ به این سوال بهتر است نگاهی به ایالتهایی که در آن هر دو کاکس و پرایمری برگزار شد بیاندازیم:
1-در ایالت واشینگتن 245,000 نفر معادل 5.3 درصد رآی دهندگان در کاکس شرکت کردند. نتیجه نهایی: اوباما 67.5 کلینتون: 31.2. ده روز بعد 691,381 معادل 15 درصد رأی دهندگان ایالت در پرایمری شرکت کردند. نتیجه نهایی: اوباما 51.2 کلینتون 45.7. بر اساس نتایج کاکس ایالت واشینگتن اوباما 26 دلگت بیشتر از هیلاری بدست آورد در حالیکه بر اساس نتایج پرایمری او فقط 4 دلگت بیشتر بدست می آورد.
2-در ایالت تکزاس بیش از 2,800,000 نفر در پرایمری شرکت کردند. نتیجه نهایی: کلینتون 52 اوباما 48. ساعاتی بعد در کاکسهای همین ایالت بر اساس 41 درصد گزارش شده (از مضحک بودن کاکسهای ایالت تکزاس همین بس که نتایج نهایی آنها تا به امروز اعلام نشده) اوباما 56 و کلینتون 44 درصدآرا را بدست آوردند. بر اساس نتایج پرایمری کلینتون 65 دلگت و اوباما 61 دلگت تصاحب کردند، در حالیکه بر اساس نتایج ناقص کاکسهای همین ایالت اوباما 38 دلگت و کلینتون 29 دلگت از آن خود کردند. در نتیجه اوباما در تکزاس 5 دلگت بیشتر از هیلاری تصاحب کرد. آیا این واقعا نشان دهنده خواست آن نزدیک به 3 میلیونی بود که در پرایمری شرکت کردند؟
3-در ایالت نبراسکا 3.4 درصد رآی دهندگان ایالت یعنی حدود 40,000 تفر در کاکس شرکت کردند که در نتیجه اوباما با حساب 68 به 32 درصد هیلاری را شکست داد و 16 دلگت ار 24 دلگت این ایالت را بدست آورد. روز 14 ماه می نبراسکا پرایمری خود را انجام داد که در آن 94,000 رأی دهنده شرکت کردند و در نتیجه اوباما اینبار هیلاری را 49.4 به 46.6 شکست داد. اگر دلگتها بر اساس پرایمری احتساب می شد هیلاری و اوباما 24 دلگتها را به شکل مساوی تقسیم می کردند. در حقیقت پیروزی 13,700 نفری اوباما در نبراسکا برای او همان مقدار دلگت کسب کرد که پیروزی 240,000 نفری هیلاری در اوهایو.
A-کاکس آلاسکا با 8,868 رأی: برنده اوباما با اختلاف 5 دلگت
B-کاکس آیداهو با 20,535 رأی: برنده اوباما با اختلاف 12 دلگت
C-کاکس کانزاس با 36,634 رأی: برنده اوباما با اختلاف 14 دلگت
D-کاکس ایالت واشینگتن با 241,305 رأی: برنده اوباما با اختلاف 26 دلگت
در نگاه کلی 140 دلگتی که اوباما از دوازده کاکسی که برنده شد بدست آورد فقط 16 دلگت کمتر از 156 دلگتی است که هیلاری کلینتون با تلاش فراوان از ایالتهای مهمی نظیرCalifornia, Texas, Pennsylvania, Ohio, New Jersey, Massachusetts, Indiana, Tennessee, Arizona, Oklahoma, Arkansas, New Mexico, West Virginia, NewHampshire و Rhode Island بدست آورد.
39 پرایمری با 34,728,979 رأی دهنده: برنده کلینتون با 485,905 رأی و 78 دلگت
نتیجه گیری-bottomline:
ایالتهایی که هیلاری در پرایمری برد 220 رأی الکترال در انتخابات عمومی، 87 میلیون رأی دهنده واجد شرایط و 18,400,000 رأی در پرایمری دارند. 42 درصد پیروزیهای اوباما در کاکسهای ایالاتی بدست آمد که نه تنها نصف آنها از سال 1964 به دموکراتها رأی نداده اند، بلکه 70 درصد از آنان در سال 2004 به جرج بوش رأی دادند و در مجموع 73 رأی الکترال بیشتر ندارند. متأسفانه در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات سیستم انتخاباتی غیر دموکراتیک و معیوب کاکس سیستم انتخاباتی پرایمری را خنثی کرد و باعث شد تا باراک اوباما با استفاده از همین نقص در میزان دلگت از هیلاری پیش افتد و بدون بردن حتی یک ایالت مهم در نهایت توسط سوپر دلگتها بعنوان نماینده حزب دموکرات انتخاب شود آنهم در حالیکه هیلاری رأی عمومی popular vote را از آن خود کرد.
CNN, NYT, thegreenpapers.com, realclearpolitics.com & state websites
پس نوشت: سرمقاله نیویورک تایمز را درباره ایرادات سیستم انتخاباتی حزب دموکرات از جمله کاکسها اینجا بخوانید که تأییدی است بر آنچه من در این مطلب در مورد کاکسها اشاره کرده ام.