۱۳۸۷ اردیبهشت ۸, یکشنبه

چرا هیلاری کلینتون نسبت به اوباما قابلیت انتخاب شدن بیشتری دارد

--

به نظر می رسد با توجه به تمامی تحلیلهایی که تا بحال راجع به قابلیت انتخاب شدن (electability) هیلاری کلینتون و باراک اوباما ارائه شده، هیلاری برای تصاحب کاخ سفید از بخت بیشتری نسبت به اوباما بر خوردار باشد، حتی اگر اوباما در پایان کار از لحاظ تعداد دلگت و آرای عمومی از او اندکی پیش باشد.

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در 50 ایالت و منطقه کلمبیا (واشینگتن دی سی) برگزار می شود. این پنجاه ایالت به همراه پایتخت ایالات متحده در مجموع 538 رآی الکترال (electoral vote) دارند که برنده انتخابات باید 270 عدد از آنها را از آن خود کند.


از بین پنجاه ایالت و پایتخت ایالات متحده، بر اساس سابقه انتخابات،
- 15 ایالت معمولا به دموکراتها رآی می دهند (196 رأی الکترال)
-19 ایالت به جمهوریخواهان رأی می دهند ( 152 رأی الکترال)
-17 ایالت برای هر دو حزب احتمال برابر دارند ( 190 رأی الکترال). این ایالتها اصطلاحا toss-up نامیده می شوند. از این 17 ایالت یازده عدد از آنها در انتخابات چند دوره گذشته به جمهوریخواهان تعلق یافته که عبارتند از :Arkansas, Colorado, Florida, Iowa, Missouri, Nevada, New Mexico, North Carolina, Tennessee, Virginia, and West Virginia. این یازده ایالت 114 رأی الکترال دارند. 6 ایالت از این 17 ایالت در انتخابات چند دوره اخیر به دموکراتها اختصاص پیدا کرده است که شامل 76 رأی الکترال می شوند: Maine, Michigan, New Hampshire, Ohio, Pennsylvania, and Wisconsin.
می توان بر اساس این داده ها نتیجه گرفت که برای این که دموکراتها بتوانند در انتخابات ماه نوامبر به رقم 270 و پیروزی دست پیدا کنند باید علاوه بر بردن هر 15 ایالت خود به تعداد کافی از 17 ایالتی که بین هر دو حزب شانس مساوی دارند نیز ببرند.
هیلاری کلینتون و باراک اوباما قاعدتا هر دو بدون مشکل هر 15 ایالت متعلق به دموکراتها را از آن خود خواهند کرد اما سوال اینجاست که کدامیک از آنان در 17 ایالتی که به بین هر دو حزب شانس مساوی دارند رأی الکترال بیشتری کسب خواهد کرد؟
هیلاری تا بحال 17 پرایمری و کاکس را برده است که از آنها 3 ایالت در انتخابات سراسری معمولا به جمهوریخواهان رأی می دهند، 5 به دموکرات و 9 بین هر دو حزب شانس برابر دارند. اگر هیلاری 15 ایالت دموکراتها و 9 ایالت toss-up راببرد به رقم 312 رأی الکترال خواهد رسید. (بدون میشیگان و فلوریدا رقم هیلاری به 268 می رسد).
اوباما تا بحال 27 پرایمری و کاکس برده است که 12 عدد از آنها جمهوریخواه 9 دموکرات و 6 بین هر دو حزب شانس برابر دارند. اگر اوباما 15 ایالت دموکراتها و 6 ایالت toss-up راببرد رقم رأی الکترال او به 250 خواهد رسید.
اکنون بد نیست نگاهی هم به ایالتهای باقی مانده بیاندازیم. از ایالتهای باقی مانده 5 ایالت جمهوریخواه هستند: Indiana, Kentucky, Montana and South Dakota یکی از آنها دموکرات: Oregon و دو ایالت باقی مانده برای هر دو حزب شانس برابر دارند: West Virginia and North Carolina.
اگر اوباما وست ویرجینیا و کارولینای شمالی را ببرد رقم او به 270، اگر فقط کارولینای شمالی راببرد رقم او به 256 و اگر فقط وست ویرجینیا را ببرد رقم او به 255 خواهد رسید.
اگر هیلاری هر دو ایالت را ببرد رقم او به 332 خواهد رسید. اگر او فقط کارولینای شمالی را ببرد به رقم 327 و اگر فقط وست ویرجینیا را ببرد به رقم 317 خواهد رسید. او در هر سه حالت برنده است.
بر اساس همین احتمالات که البته صد در صد هم نیستند و با توجه به اینکه ایالاتی که بین هر دو حزب شانس برابر دارند (toss-up) از جمعیت کاتولیک، لاتین، زنان و افراد مسن فراوانی بر خوردار هستند (رأی دهندگان هیلاری) به نظر می رسد شانس هیلاری کلینتون برای پیروزی در ماه نوامبر بسیار فراتر از شانس باراک اوباما باشد و چون طبق قانون سوپر دلگتها می توانند بر اساس قوه تشخیص خود و قابلیت انتخاب نامزدها و نه صرفا دلگتهای تصاحب شده در پرایمری و کاکسها وهمینطور الزاما رأی عمومی بهترین نامزد را انتخاب کنند بهترین گزینه برای آنان، اگر خواستار پیروزی در ماه نوامبر هستند، هیلاری کلینتون است.
پ.ن. این مناظره جالب را هم ببینید. هرالدو ریورا با من هم نظر است ولی دیک موریس (یکی از دشمنان خونی بیل و هیلاری کلینتون) طبیعتا بشت مخالف بحث electability است.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۶, جمعه

در مورد پیروزی بزرگ هیلاری در پنسیلوانیا

--


به این چند نکته باید اشاره کنم که:

1- باراک اوباما در 6 هفته ای که در پنسیلوانیا چیزی حدود 12 میلیون دلار هزینه تبلیغات تلویزیونی کرد (به نسبت 3 میلیون دلاری که کلینتون هزینه کرد) در نهایت فقط توانست فاصله 20 درصدی خود با کلینتون را به 10 درصد برساند. البته او کاهش این اختلاف را علاوه بر بمباران تلویزیونی خود مدیون فرصت شش هفته ای است که باعث شد او بتواند سر فرصت با اتوبوس و قطار از کل این ایالت بازدید کند.

2- طبق ادعای یکی از هواداران و مسئولین کمپین اوباما اظهارات او در سانفرانسیسکو در رابطه با ساکنین شهرهای کوچک و مناطق روستایی پنسیلوانیا و همینطور عملکرد ضعیف او در مناظره شبکه ABC برایش بسیار گران تمام شد.

3- اوباما در ظرف 6 ماه گذشته حداقل 20 بار مناظره تلویزیونی داشته است، اما پس از گذشت این مدت هنوز در مناظره ها وحشتناک ضعیف عمل می کند. به نظر می رسد تنها هنر او در فن سخنوری خواندن سخنرانی ها از روی تله پرامپتر است.

4-طبق روال همیشه کسانی که در چند روز آخر و یا روز آخر تصمیم نهاییشان را گرفتند به نسبت دو به یک به کلینتون رأی دادند.

5-هیلاری در انتخابات پنسیلوانیا اکثریت رأی یهودیان، کاتولیکها، دارندگان اسلحه و کسانی که مرتب به کلیسا می روند را از آن خود کرد. این چهار گروه از رآی دهندگان به همراه رأی دهندگان طبقه کارگری (working class) کسانی هستند که دموکراتها برای پیروزی در پنسیلوانیا در انتخابات ریاست جمهوری به آنها نیاز مبرم دارند. دموکراتها بدون پیروزی در پنسیلوانیا، اوهایو و فلوریدا قادر به تصاحب کاخ سفید نخواهند شد.

6-طبق آخرین نظرسنجی رسموسن که امروز اعلام شد هیلاری مک کین را در پنسیلوانیا شکست خواهد داد، در صورتی که مک کین بر اوباما غلبه خواهد کرد.

7-اگر انتخابات مقدماتی حزب دموکرات به مانند مدل انتخاباتی جمهوریخواهان که در آن برنده ایالت تمامی دلگتهای ایالت را از آن خود می کند بر گزار شده بود اکنون نامزدی هیلاری قطعی شده بود و اوباما به تاریخ پیوسته بود. البته به نظر می رسد نظام حاکم فعلی حزب دموکرات ترجیح می دهد نوامبر ببازد تا اینکه نامزدی را به هیلاری بدهد، حتی اگر هیلاری برای مک کین به نسبت اوباما رقیب سرسخت تری باشد.

تمامی موارد مطرح شده البته بحثهایی است که در حال حاضر مطرح است. اما اگر اینگونه که از سخنان دنیس راس و ادمیرال مالن رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا بر می آید (مالن می گوید در آینده ای بسیار نزدیک مجبور خواهیم شد با ایران برخورد کنیم) مساله حمله آمریکا به ایران روی میز قرار گرفته باشد آنوقت با شرایطی کاملا متفاوت طرف خواهیم بود.

۱۳۸۷ فروردین ۲۸, چهارشنبه

جان مک کین: اجازه نخواهم داد ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند

--


در مصاحبه ای که دیروز در برنامه Hardball شبکه MSNBC انجام شد جان مک کین در پاسخ به سوال یک دانشجو و همینطور کریس متیوز مجری برنامه گفت که او اجازه نخواهد داد ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند. مک کین در صحبتهایش دو بار اشاره کرد که شکی ندارد که جاه طلبی های تهران در منطقه در راستای تحقق "رویای ایرانی ای" (Persian ambition) است که ایران سالهاست بدنبالش بوده است. او حکومت تهران را رژیمی تندرو، ستمگر و سرکوبگر توصیف کرد که در ماهیتش شکی وجود ندارد. او گفت در صورتی که ایران و فعالیتهای اتمی آن تبدیل به خطری محرز و آنی برای منافع استراتژی ایالات متحده شوند او مسلما گزینه نظامی را مد نظر قرار خواهد داد.

۱۳۸۷ فروردین ۲۳, جمعه

جنتلمن ایران جای تو نیست؛ از آنجا برو

--


افشین قطبی عزیز،

آنچه باعث شد برایت بنویسم همین لبخند تلخی است که بر چهره ات است. راستش از همان روز اول که متوجه شدم دستیار گاس هیدینگ و دیک ادوکات بوده ای و در کره و ایالات متحده و هلند همه جور امکانات برای کار کردنت مهیاست تعجب کردم وقتی شنیدم می خواهی تمام اینها را ول کنی و به ایران برگردی و به فوتبال ایران خدمت کنی. این لحظاتی را که تو امروز با این نگاه معصومانه شاهدش بودی من و بسیاری دیگر از ابتدا می دیدیم، چه را که از این لحظات در تاریخ فوتبال ایران و در مقیاسی فراتر در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران کم نبوده اند.

افشین جان خیلی ناراحتم ولی اول از همه از دست خودت. جنتلمن پیش خودت چه فکر کی کردی؟ در این 30 سال گذشته که نه تنها فوتبال که تمامی عرصه های این مملکت به تباهی کشیده شده شما در چه دنیایی سیر می کردی؟ آیا ندیدی چه بر سر ما آمده؟ ندیدی چه بر سر این مردم و زندگیشان از جمله ورزششان آمده؟ که به تو گفت انسانی با منش و شخصیت تو که کوچکترین تناسبی با نظام حاکم و فرهنگ و آداب و اخلاق ما ندارد می تواند در آن محیط موفق شود؟ از که اطلاعات گرفتی قبل از اینکه تصمیم بگیری در ایران کار کنی؟ آیا پرسیدی بر سر مربی پیش از تو مصطفی دنیزلی چه آمد؟ می دانی او هم در فینال توسط همین بازیکنان چهارتایی شد؟


افشین عزیز نشانه ها بر روی دیوار بودند و تو یا آنها را ندیدی یا تصمیم گرفتی که آنها را نبینی. تو باید عطای این مربیگری ای را که حداقل تو یک نفر--در آن محیط کثیف فوتبال ایران-- به آن محتاج نبودی مدتها پیش به لقایش می بخشیدی نه اینکه اجازه دهی بازیکنانت در غیاب تو جلسه تشکیل دهند و به مطبوعات راجع به تو حرفهای گنده تر از دهانشان بزنند.


افشین جان مقصر تویی. مقصر تو هستی که همه اینها را دیدی و هنوز به دنبال سرمربیگری تیم ملی ایران بودی. آیا در همین مدت کوتاه که در ایران بودی ندیدی مملکت امام زمان چگونه اداره می شود؟ ندیدی فرهنگ دزدی، لمپنیزم، کلاه برداری، چاپلوسی و زورگویی چطور از دفتر شخص اول مملکت تا خانه و محل کسب و کار مردم عادی جامعه را بمانند سرطان در نوردیده و دارد ایران عزیز را از درون نابود می کند؟ خودت اذعان نکردی که داری یواش یواش به دروغ گفتن عادت می کنی؟


جنتلمن ایران جای تو نیست. حداقل ایران فعلی جای تو نیست. ایران دنیای وارونه است. هر چه بیشتر بدانی و کاربلدتر باشی و انسان تر احتمال بدبختی و آوارگیت بیشتر است. ایران سرزمین نخبه کش است. ایران سرزمینی است که هر سال هزاران تن از توانمندترین نیروهایش را دسته دسته به غربت می فرستد. در ایران برای این که وزیر و وکیل شوی احتیاجی به تحصیلات دانشگاهی، سابقه و شعور سیاسی و مهمتر از همه رأی مردم نداری. فقط کافی است دستبوس نظام و آقا بالا سرش باشی. در ایران برای مربیگری تیم ملی احتیاجی به کار کردن با گاس هیدینگ نیست. کافی است تسبیح داشته باشی و ذکر بخوانی و چاپلوسی کنی.


افشین عزیز با همه اینها برای تو بخاطر شخصیت و دستاوردهایت احترام بسیار قائلم. برای همین قبل از این که بیشتر با آبرو و حیثیتت بازی کنند و تو را هم مانند هر انسان فرهیخته و کاربلدی در آن نظام و فرهنگ بر گرفته از آن به لجن بکشند بعنوان یک هموطن و طرفدار از تو خواهش می کنم آن فوتبال و آن محیط را به اهلش بسپاری و از آنجا بروی. مطمئن باش کره ای ها قدرت را بیشتر می دانند.


جنتلمن؛ تو به آن مملکت و فوتبالش تعلق نداری. از آنجا برو.

- لینک مطلب در بالاترین

- عکس از وبلاگ یک پزشک

۱۳۸۷ فروردین ۲۲, پنجشنبه

استانداردهای دوگانه رسانه های آمریکا در قبال کلینتون و اوباما

--

از استانداردهای دوگانه رسانه های آمریکا در قبال کلینتون و اوباما هر چه بگویم کم گفته ام هرچند که این مسأله حدیث تازه های هم نیست. کافی است یکی از اظهارات کلینتون مانند داستان زنی که در اوهایو به علت ناتوانی در پرداخت بیمه درگذشت از سوی کسی مورد سوال قرار گیرد تا آنها دنیا را بر روی سرشان بگذارند. اما حالا که یکی از نزدیکان همین زن به واشینگتن پست می گوید این داستان حقیقت دارد دیگر کاری به این داستان ندارند و حاضر هم نیستند معذرت بخواهند یا ادعاهای نادرست خود را پس بگیرند.

روی همین اصل هم باراک اوباما می تواند به راحتی آب خوردن دروغ بگوید و هیچ مشکلی هم پیش نمی آید. آوباما الان یکی دو هفته ای است در ایندیانا و پنسیلوانیا
ادعا می کند از هیچ کمپانی نفتی کمک مالی نگرفته است. کمپین او همچنین ادعا می کند که از lobbyists پولی دریافت نمی کند.

حال این ویدیو را از factcheck.org نگاه کنید تا به هیپوکراسی اوباما و پوچ بودن ادعاهای او بیشتر پی ببرید. او از از لابییستهای کنونی و کمپانی های نفتی پولی نمی گیرد (هیچ نامزدی نمی تواند از کمپانی های نفتی پولی دریافت کند) ولی از کسانی که برای کمپانی های لابی کار می کنند، لابییستهای سابق و همینطور کسانی که در کمپانی های نفتی کار می کنند کمکهای مالی دریافت می کند.



مساله اینجاست که همه سیاستمداران دروغ می گویند و اغراق می کنند. اما حساب کنید چندبار تا بحال در رسانه های اصلی ایالات متحده MSM برنامه و یا تحلیلی راجع به دروغها و اغراقهای اوباما را دیده اید؟ آوباما در کل کمپین انتخاباتیش فقط دو هفته--یکی هفته قبل از انتخابات اوهایو و تکزاس و دیگری هفته پس از جنجال صحبتهای کشیش او-- از رسانه ها پوشش منفی دریافت کرد که همان دو هفته کافی بود تا او دو انتخابات حساس را ببازد و در مورد دوم حتی در آستانه یک رسوایی بزرگ قرار گیرد. این در حالی است که کلینتون نزدیک به شش ماه است زیر باران تبلیغات منفی قرار دارد و به قول خودش در کنسرت دیشب التون جان همچنان ایستاده است.

همچنین: این ویدیو را هم از شبکه MSNBC ببینید که در آن جو اسکاربرو تنها خبرنگار منصف این شبکه یکی از ادعاهای اوباما را در مصاحبه هفته گذشته با Hardball به خوبی زیر سوال می برد.


آیا ما هم روزی در برابر بی عدالتی چنین واکنش نشان خواهیم داد؟

--



مطمئنم بسیاری از دوستان خارج از کشور این ویدیو را تا بحال دیده اند. اما برای آنهایی که در ایران دسترسی به یوتیوب ندارند توضیح می دهم که که در این برنامه که توسط شبكه تلویزيوني ABC آمریکا تهیه شده و هدفش بررسی نحوه برخورد جامعه آمریکا با مسلمانان آمریکایی در آمریکای پس از یازده سپتامبر است، دو هنرپیشه--یک فروشنده و یک دختر مسلمان آمریکایی که حجاب کامل دارد-- در یک نانوایی که به گفته بعضی نظر دهنده ها در یو تیوب در مسیر بین آستین و دالاس تکزاس قرار دارد با دوربین مخفی صحنه ای را اجرا می کنند تا ببینند واکنش مشتریان دیگر چیست.

فروشنده در حضور مشتري ها به دختر مسلمان می گوید نحوه لباس پوشیدن تو شبیه به تروریستهاست و برای همین من به تو چیزی نمی فروشم. او سپس از دختر می خواهد مغازه را ترک کند.

22 مشتری واکنشی نشان نمی دهند، شش مشتری از فروشنده و موضع او حمایت می کنند اما 13 نفر به دفاع از دختر می پردازند. بیشتر این مشتریان بعد از یک مشاجره جدی با فروشنده به او می گویند که دیگر هرگز به این مغازه باز نخواهند گشت.

از بین مشتری هایی که با فروشنده به مشاجره می پردازند دو مورد خاص وجود دارد که واقعا دیدنی هستند . یک مورد مردی است که بخاطر دفاع از دختر، در حال ترک مغازه از جانب فروشنده متهم به این می شود که آمریکایی خوبی نیست. مرد بر می گردد و به فروشنده می گوید که پسرش به تازگی از عراق بازگشته و اینکه جنگ با ترور ربطی به این دختر بی پناه ندارد. در این صحنه خشم این مرد در صورتش کاملا آشکار است و مشخص است که او رفتار و صحبت های های فروشنده را نسبت به او و دختر مسلمان کاملا توهین آمیز تلقی کرده است.

در مورد دوم دو دختر جوان که از قضا یکی از آنها مسلمان ولی بدون پوشش است با فروشنده به مشاجره شدید می پردازند و در نهایت خواستار صحبت با مدیر مغازه می شوند.

هم در مورد اول و هم در مورد دوم هنگامی که خبرنگار ABC خود را معرفی می کند و از آنها می خواهد درباره واکنششان بیشتر توضیح دهند هم مرد و هم یکی از دختران جوان به گریه می افتند و می گویند که رفتار فروشنده برای آنها اصلا قابل قبول نبود.

اشکهای مرد بسیار موقر آمریکایی و دختری که به شدت از دختر مسلمان در برابر بی عدالتی دفاع می کرد و ار جانب گزارشگر قهرمان لقب گرفت واقعا احساسات من را بر انگیخت. با وجود تمام مشکلات روحی و روانی که حملات یازده سپتامبر و جنگ عراق برای مردم آمریکا به وجود آورده اند این ویدیو نشان می دهد که آمریکا همچنان سرزمین بسیاری از مردمی است که به اصول اولیه و اساسی (مانند مبارزه با ظلم و بی عدالتی) که پدران این سرزمین آن را بر اساس آنها بنا نهادند پایبند هستند.

نمی دانم چند سال (یا چند صد سال) طول خواهد کشید تا روزی ما هم برای مبارزه با ظلم و بی عدالتی علیه همنوع و هموطنمان با هر کیش و آیین و نژادی چنین واکنش نشان دهیم و بواسطه آن به گریه بیافتیم. اما امیدوارم روزی این اتفاق در ایران هم رخ دهد.

۱۳۸۷ فروردین ۱۶, جمعه

سران جمهوری اسلامی؛ آیا شما هم حاضر هستید برگه های مالیاتی خود را در اختیار عموم قرار دهید؟

--


امشب کمپین هیلاری کلینتون برگه های مالیاتی خود را منتشر کرد که نشان می دهند هیلاری و بیل کلینتون از سال 2000 تا 2007 ، حدود 109 میلیون دلار در آمد داشته اند که از این مقدار 33.8 میلیون آن را مالیات پرداخته اند و بیش از 10 درصد از آن را نیز به خیریه بخشیده اند.
نکته حیرت انگیز اما این است که تمام برگه های مالیاتی خانواده کلینتون را می توان هم اکنون بصورت online مشاهده کرد. نیویورک تایمز از خوانندگان خود خواسته است که آنها هم نگاهی به این گزارشها بیاندازند و اگر موردی توجهشان را جلب کرد به این روزنامه اطلاع دهند. در حقیقت نه فقط شهروندان ایالات متحده که تمامی ساکنان این کره خاکی می توانند با یک کلیک به تمامی جزئیات برگه های مالیاتی دو تن از بزرگترین سیاستمداران عصر حاضر قدرتمندترین کشور جهان دست پیدا کنند (البته اگراین ساکنان، تحت حکومتهای در حال مبارزه با استکبار جهانی مانند ایران یا امپریالیزم مانند کوبا که از ترس جریان آزاد اطلاع رسانی اینترنت را چند لایه فیلتر کرده اند زندگی نکنند.)
و این البته از مزایای همان دموکراسی است که رهبران ایران آن را فاسد و نجس می خوانند و بازماندگان دوران رفیق استالین و حقه بازان چپ آمریکای جنوبی تا روزی چند فحش آبدار به آن ندهند شب سر راحت بر بالین نمی گذارند.
راستی تا یادم نرفته، آقایان رهبران سابق و حاضر جمهوری اسلامی، مگر ادعا ندارید که حکومتی مردمی تر و پاک تر از حکومت جمهوری اسلامی وجود ندارد؟ مگر نه این است که دارید برای مدیریت جهانی آماده می شوید و قرار است برای جهان الگو شوید؟ اگر چنین است آیا حاضر هستید برای صحت ادعاهای خود برگه های مالیاتی خود را بدون دستکاری در اختیار عموم ایرانیان و مردم جهان قرار دهید؟ آیا حاضر هستید بطور شفاف مانند تمامی سیاستمداران استکبار نجس جهانی مردم و رسانه های گروهی ایران و جهان را از چگونگی کسب در آمد خود و میزان دقیق آن مطلع سازید؟